پیدا کردن قلاب احساسی برای ساخت برندهای B2B
رهبران کسبوکار و بازاریابهای B2B که تحت یک نام تجاری واحد فعالیت میکنند – اما محصولات و خدمات متعددی را میفروشند – همگی برای تمایز در بازارهایی تلاش میکنند که نشان دادن اینکه چگونه واقعاً منحصربهفرد هستند به روشی متمایز، قابلیت تملک و فوراً قابل تشخیص، میتواند بسیار چالش برانگیز باشد.
بیان تمایز سخت است. با این حال، بهعنوان رهبران بازاریابی محور، ما همچنان آرزوی ایجاد موقعیتهایی را داریم که از نظر احساسی با خریداران طنینانداز شود و برند و محصول/خدمت ما را به یاد ماندنی و جذاب کند.
و اتخاذ استراتژی هایی که از رقبا قابل تشخیص نیستند آسان است.
برای برجسته شدن، باید با مخاطبان خود در سطح اساسی انسانی ارتباط برقرار کنیم . ما باید به احساسات، دردها، نیازها و خواستههای نهفتهای که رفتار آنها را هدایت میکنند، بپردازیم. وقتی بفهمیم چه چیزی واقعا برای مشتریانمان اهمیت دارد، میتوانیم نقاط اتصال قدرتمندی را که الهامبخش عمل هستند، شناسایی کنیم.
امروز، بیایید بررسی کنیم که چگونه The Blake Project یک موقعیت عاطفی معتبر ایجاد می کند که می تواند به برند شما کمک کند تا روابط معناداری با مخاطبان خود ایجاد کند.
برای ساخت برند در بازار B2B مخاطبان خود را عمیقا بشناسید
نقطه شروع این است که مشخص شود با چه کسی صحبت می کنید. فراتر رفتن از جمعیت شناسی و روانشناسی اولیه به معنای درک آنچه مخاطب شما در سطح اصلی به آن اهمیت می دهد.
– چه چیزی آنها را تحریک می کند؟ چه چیزی آنها را هیجان زده و سرمایه گذاری می کند؟
– مواردی آنها را ناامید می کند؟ چه موانع و نقاط دردناکی آنها را در شب بیدار نگه می دارد؟
– کدام آرزوهایی دارند؟ آنها برای چه نتایجی تلاش می کنند؟
– چه ترس یا تردیدی آنها را باز می دارد؟ چه خطراتی آنها را نامطمئن می کند؟
این اطلاعات کیفی و عاطفی را از طریق نظرسنجی، مصاحبه، گوش دادن اجتماعی و هیئت های مشاوره مشتری کشف کنید. با دنیای درونی مخاطب خود کاملاً همدلی کنید. هنگامی که جوهر عاطفی عمیق تر آنها را درک کردید، می توانید پیام هایی را ایجاد کنید که واقعاً طنین انداز شوند.
نتایج مورد نظر از ساخت برند B2B را به درستی تعیین کنید
با تصویری غنی از مخاطبان خود، تجزیه و تحلیل کنید که چه اهداف و نتایجی را ارائه می دهید که آنها را قادر می سازد به آنها دست یابند. به ویژگی های سطح گذشته نگاه کنید تا هدف بالاتر یا سود نهایی را که ارائه می دهید شناسایی کنید.
خبر عالی در اینجا این است که این فرصتی است برای ورود به سران کارشناسان و رهبران موضوع ارائه خدمات شما. آنها چیزهای زیادی برای آوردن و ارائه دارند و گنجاندن آنها حس ارتباط و مالکیت بیشتری را نسبت به دارایی هایی که کسب و کار برای فروش کارهایی که انجام می دهند استفاده می کند، ایجاد می کند.
به عنوان مثال، یک شرکت نرم افزاری همکاری متوجه شد که ابزار آن فقط در مورد کارایی نیست – به رهبران کمک می کند تا نوآوری را تقویت کنند و فرهنگ های پر رونق را ایجاد کنند. نتیجه مطلوب، آزادسازی پتانسیل انسانی بود.
در مورد تأثیرات معنیداری که بهطور منحصربهفرد ارائه میدهید، دقیق شوید، مانند:
- کمک به افراد برای دستیابی به اهداف مهم زندگی و کسب و کار
- انجام کارهای پیچیده ساده تر و کمتر خسته کننده
- ایجاد آرامش در شرایط نامطمئن
- امکان ابراز وجود، اشتیاق و هدف
- غلبه بر ترس ها و تحقق آرزوهای معنادار
نقاط اتصال قدرتمند با مشتری را پیدا کنید
اکنون، این نتایج را با محرکهای عاطفی اصلی مخاطبان خود مطابقت دهید. کجا بین آنچه برای آنها مهم است و آنچه که نام تجاری شما ارائه می دهد هماهنگی قوی وجود دارد؟
به دنبال نقاط اتصال مانند: