مشاوره بازاریابی | مشاوره برندینگ ( برندسازی )

مشاوره برندینگ ، مشاوره برندسازی | طراحی نظارت بر کمپین تبلیغات و برندینگ ( مشاوره بازاریابی فروش تبلیغات )

تفاوت بین هویت برند و مدیریت برند ( عناصر هویت برند )

تفاوت بین هویت برند و مدیریت برند

تفاوت بین هویت برند و مدیریت برند یکی از ابهامات کافرمایان است. به این معنا که افراد غیر متخصص در حوزه مدیریت برند مانند طراحان وب سایت ، طراحان لوگو و حتی افرادی که از گرایشات متفاوت مدیریت به جز بازاریابی فارغ التحصیل شده‌اند و اطلاع دقیقی از مدیریت برند ندارند ، یک اشتباه را به یک دانش و یک فرهنگ تبدیل نمودند.

مدیریت برند هویت برند brand identity Brand management

این اشتباه بزرگ در یک جمله میتوان بیان نمود : برند یعنی طراحی لوگو و سربرگ . حال آنکه این موارد جزیی اط هویت بصری برند بوده ( منابع هویت برند ) و نه تمام آن . در ضمن هویت بصری خود بخشی از برند است.

این مشکل دو بعد دارد :

  1. طراحان سودجو : افرادی که با داشتن توانایی کار با نرم افزارهای گرافیکی ، تلاش دارند که با طراحی لوگو سربرگ به سود کلا برسند
  2. مدیران ناآگاه : مدیرانی که همه چیز برایشان فروش است ، آنان اطلاع ندارند ( نمیخوانند و یا نمیپرسند ) که با خرید ارزان یک لوگویا سربرگ ، شما برند نیستید.

در مقاله ای نیز پیشتر توضیح دادیم که لوگو همان برند نیست.  شما اگر سری به سایتهای طراحی لوگو بزنید ، خواهید دید که همگی ، پیشنهاد طراحی عناصری هویت بصری برند را نیز دارند. اما آیا مگر میشود بدون استراتژی برند ، فردی برای شما هویت بصری طراحی نماید ؟ در هیچ کجای جهان ، جز در ایران این اتفاق رخ نمیدهد.

البته اگر آنان بعد از خواندن این مقاله، ادعای نوشتن استراتژی برند هم برای شما ننمایند !!

برند هویت برند هویت بصری برند مدیریت برند

تفاوت بین هویت برند و مدیریت برند چیست ؟

درک این تفاوت بسیار مهم است. زیرا با درک تفاوت بین هویت برند و مدیریت برند ، شما میدانید که چه میخواهید و چگونه باید به آن دست یابید. یعنی استراتژی و راه دستیابی به اهداف مشخص میشود. یادتان باشد ثبات ، عامل موفقیت است ، برای اینکه کسب و کار شما به ثبات برسد باید استراتژی داشته باشید.

اگر مقالات و کتابهای دهه 60 یا 70 را مطالعه نمایید ، خواهید دید که به علت محدودیت در رسانه‌های تبلغاتی ، مشریان به راحتی در معرض پیام های قرار میگرفتند ، اما امروز با حجم بالای رسانه ، مصرف کنندگان در هر لحظه با چند برند در چند رسانه مواجه هستند.

نقاط تماس متفاوت و متعددی مانند باید اطمینان حاصل نمایید که هویت برند در تمام این رسانه‌های تبلغاتی ATL , BTL,TTL به یک شیوه استاندارد دیده شود ( بیزینس کارت ، وب سایت ، بیلبورد ، رادیو ، تلویزیون ، شبکه های اجتماعی ، روزنامه ، مجله ، نمایشگاه ، بسته بندی ، ….. )

و از سوی دیگر این هویت برند باید دارای پیامی باشد که آن پیام باید در راستای استراتژی بازاریابی و فروش سازمان خلق شده باشد. همچنین استراتژی بازاریابی و فروش باید در راستای استراتژی کلان از پیش مشخص شده باشد.

پیچیده شد ؟ بله – همینطور است

ادامه مطلب  :  تفاوت بین هویت برند و مدیریت برند ( عناصر هویت برند )

۰ ۰

مدیریت برند و بازاریابی

مدیریت برند

حرفه بازاریابی و فروشندگی چه از نظر دستاوردها و چه از نظر دانش و تجربه، حرفه‌ای جذاب  است. بازاریابی و فروش به غیر از تمرکز بر فروش محصولات جنبه‌های زیاد دیگری نیز دارند. افرادی که تمایل زیادی برای ملاقات با افراد و فروش محصولات و خدمات به آنان را دارند تهیه برنامه فروش ، شناسایی رهبری فروش ، ایجاد مجموعه‌ای ازز چشم‌اندازها و تبدیل آن‌ها به فروش برایشان راضی‌کننده خواهد بود. برای چنین فروشندگانی، فروش بسیار جائز اهمیت است و هر مشتری جدید، ارزش فراوانی برای سازمان دارد. افرادی نیز وجود دارند که از ایجاد استراتژی‌های بازاریابی ، رشد برند و استفاده از مهارت‌های خلاقانه خود برای به وجود آوردن برنامه‌های تبلیغاتی و ارتباطی تاثیرگذارر  لذت می‌برند.

مدیریت برند brand management

ساخت نام برند ، ترویج برند و ارزش دادن به مشتریان ، از جالب‌ترین شغل‌ها در بازاریابی هستند که می‌توانید از آن‌ها لذت ببرید. تمام برندهایی که به نظرتان می‌رسد را در  نظر بگیرید. با این کار تولیدات آنان با تصویر و لوگوی آن برند در ذهن ما به هم مرتبط می‌شوند.

محصولات آرایشی بهداشتی را در نظر بگیرید: به سرعت برخی از شناخته‌شده‌ترین برندها همانند اورآل، اولی و نیوآ به خاطرتان می‌آید. به لپ‌تاپ فکر کنید و خواهید دید که لوگوی آی بی ام و دل در نظرتان مجسم می‌شود.

برندهای اپل و ماکروسافت امروزه برای هر کودک خردسالی نیز شناخته‌شده هستند. تمام ما با برندهایی نظیر وال مارت، ای کیا، تسکو، هوم دیپات، تارگت و برندهایی ازاین‌دست آشنایی داریم. به خدمات بانکداری فکر کنیدHSBC ، City Bank، Standard Charter یا America Bank و برندهای دیگری که با آن‌ها آشنایی دارید سریعا در خاطرتان مجسم می‌شوند. زمانی که برای سفر برنامه‌ریزی می‌کنید کدام خطوط هوایی به ذهنتان می‌آید؟ طبیعتا بریتیش ایروی، لوفتانزا و سنگاپور ایرلاین جزو آن ها خواهند بود.

به غیر از تصویر و لوگو برند ، موارد مهم دیگری نیز وجود دارند. درست است که به نظر می رسد لوگوی یک برند ، مهم‌ترین شاخص هویت برند باشد و با مشتریان ارتباط برقرار می‌نماید ، اما اگر از متخصصان برندسازی و بازاریابی سوال کنید ، مسایل مهم بیشتری در مورد برندسازی وجود دارد.


ادامه مطلب : مدیریت برند

۰ ۰

برندسازی شخصی ( پرسنال برندینگ ) در صنعت مُد

برندسازی شخصی برندینگ فردی مد فشن

برندسازی شخصی ( برندینگ فردی ) پرسنال برندینگ Personal Branding

تیم مشاوران مدیریت ایران:

شخصیت شما، کالای شماست و ما به شما خواهیم گفت که آن را چگونه بفروشید. امروزه چهره ( مغز متفکر ) پنهان پشت هر محصولی که ارائه می‌شود از جمله وبلاگ ،مجله، برچسب طراح و.. اگر به‌تنهایی بیش از محصول مهم نباشد به اندازه آن مهم است.

مارک بکمن، از بنیان‌گذاران آژانس مدیریت طراحان و نماینده برندهای بزرگ مد همچون ProenzaSchouler , Andre Leon Talley و Nicola Formichetti بیان می‌نماید : "مشتریان امروزه به دنبال چیزی بیش از فقط یک کالا هستند".

اجازه دهید تا Anna Wintour (روزنامه‌نگار) و  Karl Lagerfeld ( طراح مد با آن یقه سفید بلند معروفش ) را به عنوان دو مثال معرفی می‌نمایم. برند شخصی‌شان با شرکت‌هایی که برای آن‌ها کار می‌کنند ارتباطی تنگاتنگ دارد. وقتی مردم یک کیف به شکل لوگوی معتبر Chanel را خریداری می‌نمایند، در واقع بیش از اینکه برای خود برند، پول خرج کنند برای سبک زندگی لاکچری  Lagerfeld هزینه می‌کنند.

یک رهبر سمبلیک و نمایشی با یک برند شخصی ( برند فردی ) Personal Brand قدرتمند تنها یک مزیت برای شرکت نیست بلکه یک دارایی مهم  برای افراد است که منجر به وابستگی کمتر آنان به هر سازمانی می‌گردد. به همین دلیل، داشتن یک برند شخصی برای کارآفرینان و یا صاحبان مشاغل مانند مدل‌ها و طراحان مد بسیار مهم‌تر است . Cara Delevingne و Kate   Upton  لزوما زیباترین مدل‌ها نیستند اما در تبلیغ و معرفی خویش، نابغه هستند.

 واقعیت این است که طراحان مد موفق، بسیار پیشرفت کرده‌اند : BryanBoy, The Man Repeller, The Glamourai هرکدام صدا و تصویر منحصربه‌فرد خود را دارند که آن‌ها را در میان رقبای خود متمایز می‌نماید. این حاصل برندسازی شخصی (برندینگ فردی ) Personal Branding آنان است.

تفاوتی ندارد شغل شما در صنعت مد چه باشد. تنها داشتن یک برند شخصی می‌تواند کلید موفقیت در این صنعت باشد.

خلق یک برند امری مهم است، چرا که سبب گسترش تفکرات شخصی و نقطه نظرات شما خواهد بود.

Raina Penchansky مدیر ارشد استراتژی در شرکت Digital Brand Architects که نماینده برندها و بسیاری از طراحان مد مطرح دنیا است می‌گوید : برند به شما این توانایی را می‌دهد تا تعیین کنید که می‌خواهید استراتژی رشدتان چگونه باشد و درنهایت چشم‌انداز خود را به کدام سمت می‌برید.

به گفته بکمن "این یکی از مهم‌ترین عناصر ایجاد یک مدل کسب‌وکار پایدار و بلندمدت است".

چگونه برند شخصی  خود را باید بسازید ؟

این سوالی است که دائما از طریق ایمیل و یا در جلسات مشاوره از ما پرسیده می‌شود.

در این مقاله سعی می‌نمایم تا اطلاعات جامعی را برای ساختن یک برند شخصی موثر از طریق اطلاعات کارشناسان این صنعت Penchansky و  فرمل Kelly Framel (مدل و طراح مد) که گردآوری نموده‌ام، در اختیارتان قرار دهم.

نکات اساسی در برندسازی شخصی :


1- سعی نکنید خود را از آنکه هستید بیشتر نشان دهید.

با هرکه صحبت کردیم نتوانست بر این مسئله به اندازه کافی تاکید کند. هیچ‌گاه برندی را که شخصی نیست به‌عنوان یک برند شخصی جا نزنید. هرگز سعی نکنید از یک روند پیروی نمایید و صرفا برای اینکه بگویید من هم این کار را کردم، جاروجنجال راه بی اندازید.

 چندی قبل در سایت لینکداین، فردی با آب‌وتاب فراوان در خصوص ارائه نقشه اطلاعات محتوای فارسی فضای مجازی ایران یک سری اعداد ارائه نمود و در پایان آن نیز نوشته بود : شرکت فلان برای اولین بار در ایران. هنگامی‌که به بیشتر دقت نمودم، فقط داده‌های خامی بود که هیچ پردازشی روی آن نشده بود و پرواضح بود که دسترنج یک فرد از خروجی یک نرم‌افزار است و نه کل فضای اینترنت ایران.

به گفته خانم پنچانسکی برند باید بر اساس چیزی حقیقی و معتبر بنا شود و نمی‌تواند بر اساس هیچ و پوچ و ریاکارانه شکل گیرد. بکمن اضافه کرد مشتریان بسیار باهوش هستند و فریب نخواهند خورد.

برای مثال، فرمل ، مدل برند خود را بر اساس محصولات پرزرق‌وبرق که به راحتی در دسترس بودند (مثل نام سایتش theglamourai.com ) ساخت. او از دانش خود در زمینه طراحی و مد برای الهام بخشیدن به خوانندگان، جهت ایجاد نگاهی درخشان در زندگی واقعی استفاده می‌نماید. و اطمینان می‌دهد این دیدگاه قابل‌گسترش به هر شبکه‌ای از اینستاگرام تا توییتر و برعکس است . فرمل می‌گوید:"من همه این‌ها را از عمق وجودم خلق نموده و به همین دلیل آن‌ها بسیار غریزی هستند"

این موضوع نه تنها به این برند کمک کرد تا طرفداران وفاداری به دست آورد بلکه باعث شده تا روزبه‌روز تصمیم‌گیری برایش آسان‌تر شود.

2- برای پشتیبانی از برند، استعداد و مهارت و تعهد داشته باشید.

مصرف‌کنندگان اسیر یک شگرد بازاریابی ریاکارانه نخواهند شد. همان‌گونه که اگر محصول شما کیفیت خوبی نداشته باشد، فریب نمی‌خورند.

به گفته بکمن : اگر یک محصول برتر نداشته باشید، مصرف‌کنندگان از برندتان فاصله می‌گیرند و دیگر مهم نیست که استراتژی برندسازی شخصی ( پرسنال برندینگ ) شما چقدر  هوشمندانه، جالب و جذاب باشد.تلاش بسیار مبذول نمایید تا خاص بمانید و اطمینان یابید که محصولی باکیفیت بالا خلق کرده‌اید. نوشته‌هایتان را به‌موقع بایگانی نمایید تا بتوانید به‌سرعت بدان‌ها رجوع نمایید، به‌طور مداوم وبلاگ خود را بروز رسانی کنید، آخرین جزئیات را به دست آورید و مهم‌ترین نکته اینکه به کاری که انجام می‌دهید ایمان داشته باشید.


ادامه مطلب :  برندسازی شخصی ( برندینگ فردی ) پرسنال برندینگ Personal Branding

۰ ۰

روش انتخاب اسم وب‌سایت و تجارت آنلاین

تیم مشاوران مدیریت ایران :

آیا به فکر شروع یک کسب‌وکار آنلاین هستید ؟ باید بدانید که انتخاب نام مناسب، می‌تواند کلید موفقیت شما باشد. حقیقتا یک نام می‌تواند شما را موفق و یا نابود کند. 
شاید باورش سخت باشد، اما تعداد زیادی از صاحبان کسب‌وکار فقط با انتخاب نام تجاری Brand name مناسب سرنوشت سرمایه خود را از همان ابتدا رقم زده‌اند.

انتخاب نام برند brandname

در آغاز تجربه شخصی خود را در مواجه با یک نام بیان می‌نمایم. چندین سال پیش، کارفرمایی Evita Eshita را به‌عنوان اسم برند خود انتخاب نموده بود (مهم نیست که معنای ان چیست یا از کجا آمده) و تنها سرعت خوانش بالا و آهنگین بودنش، مبنای انتخاب شدنش بود.

اما مشکلات اساسی این نام برند چه بود ؟ این نام بسیار طولانی و به یادسپاری آن بسیار سخت بود.

این نام به آن کارفرما صدمه مالی جبران‌ناپذیری زده بود و همواره خود را سرزنش می‌نمود، زیرا که تمام دارایی خود را صرف تبلیغات و برندسازی نموده بود، اما درنهایت حتی هزینه تبلیغات این برند بازنگشته بود.

انتخاب یک نام مناسب برای کسب‌وکار می‌تواند سبب موفقیت و یا دشواری تجاری شما گردد.

مردم چیزی را می‌خرند که بتوانند آن را مجددا به یادآورند.

انتخاب نام برند

 

نام ساده‌ای با کمتر از 15 حرف انتخاب نمایید:

هنگامی‌که ما به کارفرمایانمان در انتخاب نام برند کمک می‌نماییم، تلاشمان بر ان است که اسامی مدنظر را از چندین وجه (بیش از هشت وجه) استانداردشده‌ای ، مورد ارزیابی قرار دهیم.
انتخاب نام یک نام ساده، قدرت به یادسپاری را بالا برده و همچنین مشتریان بالقوه و بالفعل سازمان به‌راحتی شما را در تمام شبکه‌های اجتماعی میابند. برای مثال تمام مخاطبین ما می‌دانند که با @iranmct ما در تمام شبکه‌های اجتماعی در دسترس هستیم. حالا فرض که نام یک برند "رهامان نادران" است که به‌صورت @rahamannaderan نوشته می‌شود. حتی خواندش هم سخت است، چه برسد به یادآوری.

 

از یکی از ساختارهای انتخاب نام باید استفاده نمود:

تعداد زیادی روش برای انتخاب نام تجاری وجود دارد، اما برخی از بهترین آنان به شرح زیر است .


1- اسم فرد
اسم تجاری شما می‌تواند ناشی از اسم فردی و یا ترکیبی از اسامی اشخاص باشد. مانند : پوشاک هاکوپیان، رستوران بابا قدرت، بستنی نعمت، طلای پرسته / Armani , Ferrari, Dolce & Gabbana
می‌توانید نام یکی از اقوام، دوستان یا فردی که به آن علاقه دارید بر روی کسب‌وکار خود قرار دهید. خلاق باشید.


2- نام برند ادغامی
ادغام دو یا چند اسم مشخص برای تولید یک اسم جدید. 
مانند : قاسیر (قاسم+امیر) 
Microsoft (microcomputer + software)
Pinterest (pin + interest)


3- نام برند دو یا سه‌کلمه‌ای
انتخاب نام برندی که توصیف‌کننده محصولات و خدمات شما است. نام ایجادشده باید به دو حالت باشد :
- ترکیب یک صفت و یک اسم 
- ترکیب یک قید و یک فعل
مانند : American Express. پیک تیزپا .

خیلی به این ترکیب دقت نمایید، کلماتی انتخاب نمایید که حتما توصیف‌کننده کسب‌وکارتان باشد.


4- خلق یک کلمه جدید
گاها برای کارفرمایانمان کلمات جدید خلق می‌نماییم که تمام مشخصات یک برند را دارد اما معنایی ندارد و گاه نیز از کلماتی استفاده منماییم که تاکنون کاربرد تجاری نداشته‌اند. این نوع کلمات باید با فرایند برندینگ و تبلیغات، به یک برند تبدیل گردد. 
این کلمات حتما باید ساده و قابلیت به یادسپاری بالایی داشته باشد. برخی نمونه‌های موفق این نوع انتخاب اسم‌ها عبارت‌اند از : 
Google
Twitter
Ikea

 

انتخاب نام شبکه‌های اجتماعی

حال که لیست نام‌های مدنظرتان به تعداد مشخص و محدودی رسیده است، نوبت ان است که آیا این نام در شبکه‌های اجتماعی نیز قابل ثبت است یا خیر. اگر نام موردنظرتان را نمی‌توانید به‌صورت یک دامین یا در شبکه‌های اجتماعی ثبت نمایید، دنیا به پایان نرسیده است. حتما راهی حرفه‌ای و وجود دارد تا نام مدنظر را به‌گونه‌ای تغییر داد تا هم شما و هم دنیای وب، آن را قبول داشته باشند.

 

مطالب مرتبط:

منبع : انتخاب نام برند برای وب‌سایت و تجارت آنلاین

 تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

۰ ۰

آیا مشتری اشتباهات برند را می‌بخشد ؟

نوشته شده توسط دکترسیدرضا آقاسیدحسینی

تیم مشاوران مدیریت ایران :

شاید فراموش‌شدن یک برند اجتناب‌ناپذیر باشد. در برخی موارد برندها کارهای انجام می‌دهند که موجب نارضایتی مشتریان بالقوه و بالفعل می‌گردد. هزینه‌ای که شرکت‌ها در کمپین تبلیغاتی برای برند خویش انجام می‌دهند، برای ایجاد شفافیت هرچه بیشتر استراتژی‌های بازاریابی و فروش برای مخاطبین داخلی و خارجی سازمان خویش است.

بخشش اشتباه برند / آیا مشتری اشتباهات برند را می‌بخشد

اما سوال اساسی اینجاست : اگر اشتباهی از برند سر بزند، آیا مشتری آن را می‌بخشد؟

به نظرم، جواب واحدی وجود ندارد. زیرا باید ابتدا ببینیم که برند چه نوع اشتباهی انجام داده است. نوع این اشتباه می‌تواند احتمال بخشش آن را تعیین نماید. 
اعمال متفاوت، نتایج متفاوتی روی شهرت و انتظارت مشتری از برند خواهد داشت.

همان‌طور که قبلا در مقاله‌ای تفاوت برند و شهرت Reputation & Brand را بیان نموده‌ایم. یک‌چیز کاملا مشخص است، برندی که شهرتش دچار لطمه شده است، بسیار علاقه‌مند است که هرچه سریع‌تر رابطه ازدست‌رفته خویش با مشتریانش را به وضعیت قبلی و عادی برگردانده و چهره خویش را بازسازی نماید. بهبود شهرت یک برند، سبب تقویت حسن نیت برند (احساس یا نگرش دوستانه، صمیمت و همکاری بین مشتری و برند) می‌گردد که حتما بر ارزش برند تاثیر بسیار زیادی خواهد گذاشت. ما در زمان ارزش‌گذاری برند از طریق یک مدل نوین ارزش‌گذاری، این حسن نیت برند Brand Goodwill را در برمی‌گیریم.

در ادامه به تشریح 10 موقعیتی خواهیم پرداخت، که بعد وقوع آن، برند درخواست بخشش خواهد نمود.

1- رسوایی برند:

تیترهای خبری می‌آیند و می‌روند. اغلب رسوایی‌ها توسط رسانه‌ها افشا می‌گردند. 
برای مثال در خصوص برند آمازون، که مقاله روزنامه نیویورک‌تایمز در خصوص فرهنگ‌سازمانی این برند منتشرشده است.
شاید بخشی‌هایی از این مقاله به مذاق آمازون خوش نیاید، اما به‌صورت عمومی، در سازمانی که مدیریت روابط عمومی آن فقط جنبه نمایشی ندارد، این‌چنین خبری با یک مدیریت بحران ساده حل می‌گردد، اما در سازمان‌هایی که روابط عمومی فقط برای نصب شعارنوشته تبریک و تسلیت و یا برگزاری همایش‌های بی‌نتیجه به وجود آمده است، یا به چنین مطالبی اصلا واکنش نشان نمی‌دهد، و یا عکس‌العمل آنان خود تبدیل به تیترهای جدید خبری می‌شود.

2- هتک حرمت برند:

هنگامی‌که یک سازمان یا سخنگوی آن چیزی بگوید و یا کاری انجام دهد که توهین تلقی شود.

مثل تبلیغ شرکت گپ که حاوی پیام نژادپرستانه بود و باعث شد که این شرکت سریع مجبور به عذرخواهی شود.(در این تبلیغ، دست دختر سفیدپوست روی سر دختر سیاه‌پوست است) این فیلم را ببینیدبعدازاین اتفاق، شرکت چند صد هزار دلار هزینه نمود تا پیام متفاوتی به مخاطب خود ارائه دهد. این فیلم را ببینید.

واکنش مناسب به چنین موقعیتی تنها با حساسیت و واقع‌بینی سازمان حاصل خواهد شد.

3- اجحاف یا ستم برند:

برخی فعالیت‌های تجاری که از دیدگاه مدیرانش، بسیار خود و از سوی اجتماع قابل‌پذیرش است، ممکن است که اصلا قابل‌پذیرش نباشد و موجب عکس‌العمل مخاطبین گردد. برای مثال یک فیلم مستند در خصوص حرکت‌های نمایشی دو جفت نهنگ قاتل در یک آکواریوم نشان داده شد و به ناگه این کسب‌وکار خود را درون شعله‌های انتقاد مخاطبانش دید. تعداد معترضیان زیاد شده و از شمار بازدیدکنندگانش کم گشت. بعد را آن این آکواریوم در سال 2015 اعلام نمود که مسیرش را تغییر داد. آیا مردم آن را می‌بخشند؟ باید نشست و دید.
این مورد در خصوص شرکت مک‌دونالد نیز اتفاق افتاد. انتقادهای شدید در خصوص وضعیت خوک‌دانی و مرغداری‌های چینی که مک‌دونالد مواد اولیه خود را از آنان تهیه می‌نمایند و این حیوانات در وضعیت اسفباری پرورش داده می‌شوند. مک‌دونالد مجبور شد که قوانین خاصی برای شرکت‌های پروش دهنده وضع نماید تا شرایط حیوانات بهبود داده شود. تاکنون بسیاری از شرکت‌ها تنها به دنبال دفاع از قیمت خود بوده‌اند ولی این سیاست به‌تنهایی جواب نمی‌دهد.

4- بی‌عدالتی برند:

هنگامی‌که برند تنها به دنبال کسب سود باشد و وظایف اجتماعی CSR خود را فراموش نموده باشد و یا از افراد و گروها به نفع خود بهره‌برداری نماید، این نوعی بی‌عدالتی است، پس تغییرات عمده‌ای در سازمان موردنیاز خواهد بود.
این مشکل سیستماتیک سازمان موجب گریز مشتریان می‌گردد. اقدامات سازمان تنها زمانی مشتریان را بازخواهد گرداند که مدیران مشکل را تشخیص و در قبال آن عملی مناسب انجام دهند. باید برای برقراری عدالت برنامه مدونی داشت و گام‌به‌گام در جستجوی روش‌هایی برای جلوگیری از رخ دادن مجدد آن‌ها بود.
شاید در همکاری با سازمان‌های غیردولتی NGOها، به دنبال رصد و گزارش مشکلات سازمان باید بود. همراه بازگشت به موقعیت گذشته زمان‌بر بوده و باید عوامل کلیدی موفقیت CSFها را به‌صورت منظم به‌روزرسانی نمود تا مشخص شود که چه‌کاری انجام و نتیجه‌ای حاصل‌شده است.

5- غرور و تکبر برند:

احساس ندامت، ویژگی حیاتی برندی است که اشتباهی از وی سرزده است.
غالبا غرور برند ناشی از عدم وجود رقیب جدی در بازار است، بخصوص هنگامی‌که بازار به‌صورت انحصاری (بازار مونوپل) در اختیار برند باشد و مشتری حق انتخاب نداشته باشد و مجبور به خرید از آن برند باشد. 
هنگامی‌که یک برند دچار غرور می‌گردد، بهترین راه برای برگشتن از این مسیر اشتباه، تغییر رفتار و عذرخواهی است. در این حالت مدیریت بحران بسیار حائز اهمیت است که باید توسط روابط عمومی انجام گردد.
عذرخواهی باید واقعی و تغییر رفتار باید قابل‌مشاهده باشد. با این روش، قضاوت مخاطب نسبت به برند تصحیح می‌گردد.

6- عدم صداقت برند:

عدم صداقت (دروغ‌گویی، یا بیان نکردن کل داستان) موجب آسیب شدید یک برند است، مخصوصا هنگامی‌که مشخص گردد که این عدم صداقت در یک بازه زمانی مشخص و در قبال تعداد زیادی از افراد اتفاق افتاده و حتی پاداشی برای شرکت به ثمر آورده است. مانند رسوایی شرکت ولکس واگن در 2015 و میتسوبیشی در 2016 که برای مدت زیادی در خصوص ناچیز بودن آلایندگی خودروهای خویش به تمام دنیا دروغ گفته بودند که موجب شد سهام آن‌ها بشدت افت نموده و حتی از سوی آمریکا به جریمه محکوم گردند.
7- افراط برند :
بی‌تردید در یک جامعه (بدون فساد مالی و اداری) تنها بخشی از آن‌که به حیف‌ومیل پول خیلی حساس است، بخش دولتی. مخاطبان یک برند، علاقه دارند که برند مدنظرشان از سود حاصل از خرید آنان، کارهای منطقی و مفید برای خود و جامعه انجام دهند. شرکتی که می‌تواند بخشی از ثروت خود را صرف کمک به صندوق‌های حمایتی اجتماعی، خیریه‌ها و یا فعالیت‌های بشردوستانه نمایند، اما آن را اسراف می‌نماید، موجب ناراحتی و خشم مخاطب خود می‌گردد.

8- فساد برند:

فساد همه‌جا است. از فیفا تا اسناد پاناما، شامل تبانی چندین نفر برای ایجاد سود شخصی و ایجاد هزینه برای دیگران است. این‌گونه فعالیت‌ها موجب می‌شود که سایر برندها از مفسدین دوری جویند، برای مثال در ماجرای فیفا، شرکت‌های نظیر کوکاکولا و مک‌دونالد از حمایت مالی این سازمان عقب‌نشینی نمودند. در چنین حالتی تنها با تغییر فرد اصلی آن سازمان، هرگز فساد از بین نخواهد رفت، بلکه باید تمام افراد مشارکت‌کننده و سیاست‌های خرد و کلان سازمان در این خصوص تغییر نماید.

9- آلودگی برند:

این موقعیت بسیار ناگواری است، زیرا پیدا کردن محل و علت به وجود آمدن آن بسیار سخت است و اثری مهم، قابل‌لمس و عمومی دارد.
برای مثال برند چیپوتل که در بازار فست فود یک برند نوظهور است، بعد از شیوع یک بیماری ویروسی از طریق محصولات این برند، اکنون نیاز شدیدی به بازتولید اعتبار و اعتماد مشتریان نسبت به برند خود دارد . اگر برند در یک محیط و بازار ایزوله بود، می‌توانست با این آلودگی و اثرات آن مبازره کند، اما بروز مکرر و عدم توانایی شرکت در مبارزه با این آلودگی، اعتماد مشتریان و سرمایه‌گذاران به برند را از بین برد. همین اتفاق برای برند آب‌معدنی دماوند نیز رخ داد. بازار رقابتی، هرگونه اشتباه به‌شدت از سوی مشتریان با توبیخ مواجه می‌گردد. در یک مورد بسیار ترسناک آلودگی در برند جانسون‌اند جانسون در دهه 80، قرص ضد درد تیلینول این برند با رنگی حاوی سیانید پوشش داده‌شده بود (حداقل 6 قربانی داشت). این برند بلافاصله تمام محصولات را از بازار جمع‌آوری نمود و بعدازآن بسته‌بندی جدیدی سه لایه‌ای به قیمت متفاوت به بازار معرفی نمود و توانست با موفقیت کامل، اعتماد مشتری را دوباره جلب نماید. همین مطلب به‌عنوان یک مطالعه موردی در مدارس کسب‌وکاری نظیر نیوکاسل، لندن و هاروارد به‌عنوان یک تلاش موفقیت‌آمیز از سوی یک برند، تدریس می‌گردد.

10- غفلت و مسامحه برند:

مدیریت و اتخاذ تصمیم درست نسبت یک وضعیت، امری بسیار حیاتی است. شرکت BP بعد از انفجار دکل نفتی خویش د ر اعماق اقیانوس، هنوز نتوانسته مردم را در خصوص آلودگی نفتی خلیج مکزیک توجیه کند تا مردم او را ببخشند، هرچند که مدیرعامل را اخراج و هزینه‌های پاک‌سازی سواحل و جمع‌آوری لکه نفتی را پرداخت نمود و نیز محکوم به پرداخت جریمه نقدی شد.
برخی برندهای حاضر هستند ریسک‌های بسیاری را قبول نمایند، اما هزینه‌های بسیار ناچیز برای جلوگیری از حادثه را متقبل نشوند. اما در زمان بروز حادثه، مجبورند تا چند صد برابر آن را صرف جبران خسارات وارده نمایند.

 اما در پایان باید اشاره نمایم که حتما برخی برندها هرگز مورد بخشش واقع نمی‌شوند. این برندها را "برند متخاصمHostile Brand می‌نامیم. برندهایی نظیر هارلی دیویدسون، ردبول، بن تن. این برندها به دنبال کثرت‌گرایی و با یک جهان‌بینی قوی بوده و در مقابل هرگونه انتقاد با خونسردی می‌ایستند. حتی گاه این رویکرد آنان همراه با ایجاد رسوایی و یا خشم نیز بوده است، اما شخصیت برند آنان اجازه عذرخواهی از دیگران را به خود نمی‌دهد.

منبع : آیا مشتری اشتباهات برند را می‌بخشد ؟

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

۰ ۰

رابطه احساسی برند با مشتری چگونه ایجاد می‌شود ؟

تیم مشاوران مدیریت ایران :

برندینگ مفهومی پیرامون مدیریت برداشت یا درک مشتری از محصول و خدمات شرکت است. باید بدانید که ادراک بر 3 نوع است (ادراک حسی، ادراک خیالی و ادراک عقلی) و مدیریت برند به‌نوعی مدیریت ادراک است.

 ارتباط احساسی برند Brand Emotional Connection

در اینجا به بیان رابطه برند با ادراک حسی خواهم پرداخت.

رابطه احساسی (رابطه عاطفی) Emotional connection بین برند و مشتری، یکی از پنج ستون اصلی از یکی از چندین روش ارزش‌گذاری برند در تعیین ارزش حقوق صاحبان سهام است (چهارستون دیگر این روش : آگاهی، تمایز مرتبط، ارزش، دسترسی). مشتری ابتدا باید برند را بشناسد، سپس بدان علاقه‌مند شده، در پایان به برند اعتماد کرده و احساس نماید که رابطه احساسی با برند، برقرار نموده است.

افراد به دلایل زیر، به‌صورت احساسی با برند رابطه برقرار می‌نمایند :

1- برند، سمبل چیزی است که برای فرد بااهمیت است و ارزش‌هایی را با آنان به اشتراک می‌گذارد.
2- برند، فعال و با طراوت است و ارتباط احساسی خود را در سطوح متفاوتی از احساسات با افراد برقرار می‌نمایند.
3- برند، منحصربه‌فرد است.
4- برند، قابل‌تحسین است.
5- برند با افراد تعامل پایدار دارد و هرگز آنان را ناامید نمی‌نماید.
6- برند به افراد، حس خوبی منتقل می‌نماید.

راه‌های بسیار زیادی برای ایجاد رابطه احساسی بین برند و مشتری وجود دارد. از تبلیغات و تماس مستقیم با مشتری تا عضویت مشتری در سازمان و یا ایفای نقش پشتیبانی (اسپانسرینگ) دررویدادهای بازاریابی Events سازمان می‌تواند باشد. رابطه احساسی قادر است که مشتری را از سطح وفاداری به برند به سطح پایانی ارزیابی یک برند ببرد، این سطح از ارتباط با برند را "طرفدار برند" یا "مدافع برندBrand Advocacy می‌نامند . در این سطح است که مشتری، دیگران را به حمایت از برند مدنظر، ترغیب و وادار می‌نماید.

در این میان یک نکته بسیار حائز اهمیت است، باید کارکنانی که در خط آتش سازمان به‌صورت مستقیم با مشتری در ارتباط هستند، حتما قابل‌اعتماد، مفید، باادب، مهربان، شاد و دوستانه به نظر آیند.
لیست فوق باید همدلی، خوب و فعال گوش دادن و اطمینان دهندگی را اضافه نمایید.
برای دست‌یابی به نیروی انسانی مناسبی که بتواند تمام موارد فوق را رعایت نماید حتما باید فرایند ارزیابی ضمن استخدام، آموزش و فرهنگ‌سازمانی را نیز موردبررسی قرار دهیم و مشکلات آن را مرتفع سازیم.

به یاد داشته باشید، ارائه خدمات مناسب، در مشتریان حس خوبی ایجاد می‌نماید که سبب رفتار مناسب با کارکنان خواهد شد و این‌گونه رفتار، توان کارکنان سازمان را برای حل مشکلات مشتریان افزایش می‌دهد. اعتماد به برند در طی گذشت زمان ایجاد می‌گردد، برای اینکه در این مدت، برند دیگری با ایجاد اعتماد ناپایدار و یا کاذب، سهم بازار شما را نگیرد، باید بتوان با ارائه تضمین بی‌قیدوشرط به‌سرعت ریسک حضور این‌گونه برندها را کاهش دهد.

روش‌های بسیاری برای ایجاد وفاداری در مشتری وجود دارد. مثال :
1- همواره نام تجاری مشتری را تشویق نماید، تعامل مشتری با برند را مدیریت کرده و شکل دهد. (تا زمانی که تعامل لذت‌بخش باشد و دارای سود دوجانبه و بر ضد خواسته مستری نباشد، حتما مشتری در آن مشارکت می‌نماید)
2- برند باید به دنبال راهی برای ایجاد ارزش برای مشتریان باشد، به‌ویژه ارزشی که توسط کالا و خدمات سایر رقبا قابل‌ارائه نباشد.

در کتاب The Dream Society به قلم رالف جنسن، به مطلب جالبی برخوردم. به عقیده وی ما از "جامعه اطلاعاتی" در حال گذار به "جامعه رویایی" هستیم. (با این ترتیب باید به موج‌های سه‌گانه آقای آلوین تافلر موج چهارمی اضافه گردد).
این جامعه دارای احساسات و عواطفی رویایی است که خیال‌پردازی و داستان‌سرایی خالق ارزش‌های آنان است.

وی شش "بازار نوظهور حس محور" را معرفی نموده است:

1. ماجراجویی
2. گروه اجتماعی با نقاط اشتراک قوی (باهم بودن، دوستی، و عشق)
3. اهمیت متقابل به یکدیگر
4. ابراز وجود ("من چه کسی هستم؟")
5. آرامش ذهن
6. مبارزه و تلاش برای حفظ یا رسیدن به چیزی (اعتقادات)

هر برندی که به دنبال خلق رابطه حسی است، باید به دنبال راهی برای تحریک این احساس باشد.

شاید با یک مثال از همین کتاب بتوانم توضیح بهتری ارائه نمایم.

در ابتدای هزاره جدید، برند Pedigree رهبر بازار در تولید غذای سگ بود، هرچند که بعد از مدت کوتاهی سهم بازار خود را در مقابل برندهای رقیب در تمام سطوح قیمتی محصولات، از دست داد.
در این زمان، تمرکز اصلی برند بر تولید و ارائه پیام‌هایی در خصوص ویژگی و خصوصیات محصولات به مخاطب بود. در سال 2005 ، آژانس تبلیغاتی TBWA به این شرکت پیشنهاد می‌دهد که به‌جای تمرکز بر ویژگی‌های عملکردی محصول به تولید پیام‌هایی تحت عنوان(عشق به سگ‌ها) بپردازد، یعنی به‌جای اثر بر مغز مشتری بر قلب وی اثرگذارند.

امروز، این برند با ارائه مشاوره در مورد نگهداری و تغذیه سگ و تاسیس یک خیریه برای پیدا نمودن سرپرست برای سگ، به دنبال بیان حس عشق است.

 منبع : رابطه احساسی برند با مشتری چگونه ایجاد می‌شود ؟

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.
۰ ۰

سه لایه درک برند (Brand Perception)

تیم مشاوران مدیریت ایران :

اگر به دنبال برند و جایگاه آن در شرکتتان هستید، باید گفت که برند راهی برای ایجاد تمایزی مناسب در کالا و خدمات است. با این برند، قادرید که محصول خود به بالاترین قیمت ممکن بفروشید.

سه لایه درک برند Brand Perception شناخت برند

 اما شاید این سوالات در ذهنتان باشد :

- مشتری، به برند من چگونه می‌نگرد؟
- مشتری، چه درکی از برند من داشته است ؟
- مشتری، چه شناختی از برند من به دست آورده است ؟
- مشتری، چه برداشتی از برند من دارد ؟

 اما اگر به عمق مفهوم "درک برند" (شناخت برند) Brand Perception بخواهیم دست‌یابیم، باید به‌صورت یک پیاز به آن نگاه کنیم.

زیرا دارای لایه‌هایی است که این لایه‌ها در کنار یکدیگر معنی درستی از شناخت برند به ما خواهند داد. هر لایه از این مفهوم مختص بخشی از مخاطبان برند است. پس مدیران برند برای تحریک مخاطبان گوناگون نیاز به انجام کارهای متفاوتی در هر لایه درک برند دارند.

در ادامه در خصوص سه لایه درک برند توضیحاتی ارائه خواهیم نمود. معتقدم که  کار روی لایه‌ها،مهم‌ترین فعالیت برای شناخت برند توسط مخاطب است. هر لایه دارای پوسته‌ای نازک است که می‌تواند بر لایه دیگر تاثیر گذارد و یا از لایه‌ای دیگر تاثیر پذیرد.

1- لایه معنای فرهنگی Cultural
2- لایه معنای گروه اجتماعی Community
3- لایه معنای فردی Individual


1- لایه معنای فرهنگی Cultural

این یک مفهوم بسیار گسترده است که نشان می‌دهد که هر مصرف‌کننده کدام برند را برای کدام نوع از عملکردش تحسین مینماید. برای مثال، برندی که در خصوص مبارزه با نژادپرستی تلاش می‌کند، سعی دارد به فرهنگ جاری آن جامعه وارد شود. مردم در زمان به یادآوری آن، به یاد نحوه کارکرد فرهنگی این برند خواهند افتاد.

برندها گاه در همکاری با افراد مشهور در تبلیغات و برندسازی خویش، به دنبال نفوذ به فرهنگ‌عامه مردم هستند. تا به بخشی از این فرهنگ تبدیل شوند. برخی از برندها به‌گونه‌ای عمل نموده‌اند که نه‌فقط بر فرهنگ‌عامه تأثیرگذار بوده‌اند، بلکه به بخشی از آن فرهنگ تبدیل‌شده و آن فرهنگ را غنی‌تر، به‌روزتر و یا گسترده‌تر نموده‌اند. برندهایی نظیر گوگل، مایکروسافت و اپل در شکل دادن جهان کنونی بسیار موثر بوده‌اند و وضعیت کنونی ذهن‌ها را خلق نموده‌اند.


2- لایه معنای گروه اجتماعی Community

شاید لایه گروه اجتماعی به نظر آید که باید بخشی از لایه معنای فرهنگی باشد، اما با توجه به اهمیت یک گروه اجتماعی در یک جامعه، باید آن را به‌صورت مجزا دید.

برای مثال، ایتالیاهای مقیم نیویورک، دارای یک فرهنگ خاص در داخل یک فرهنگ بزرگ‌تر به بنام فرهنگ نیویورکی هستند. البته باید توجه نمایید که گروه اجتماعی حتما به یک جغرافیای خاص وابسته نیستند. مثل فرهنگ جاری در بین طرفداران موتور هارلی دیویدسون. پس صحبت در خصوص گروهی از افراد است که دارای همکاران، باشگاه، هدف، سرگرمی یا علاقه مشترک هستند.

دیگران به این افراد به‌عنوان یک قبیله می‌نگرند، زیرا اتحاد افراد درون گروه اجتماعی را بسیار محکم می‌دانند. ازآنجایی‌که هر فرد از افراد پیرامون خویش تاثیر بیشتری می‌پذیرد،پس افراد با کشف نقاط مشترک با برخی افراد خاص، راحت‌تر از آنان الگوبرداری می‌نماید.

برای مثال اگر فرد ورزشکاری که تاکنون با جامعه طرفداران برند ردبول برخورد ننموده است را در نظر گیرید، اگر وی نقاط مشترکی مانند علاقه به ورزش، باحال بودن، تنوع‌پذیری، ریسک‌پذیری و موسیقی با آنان داشته باشد، به‌راحتی به این جامعه جذب‌شده و پذیرای فرهنگ آن برند خواهد شد. فرهنگی که با سایر برندهای ممکن است بسیار متفاوت باشد. تمام این جوامع گوناگون قدرت ارائه برندهای متفاوت و تاثیری گذاری بر درک مخاطب از برند را دارا می‌باشند.

در این لایه، بسیاری از برندها هنوز نتوانسته‌اند جامعه‌ای قوی ایجاد نمایند اما برندهایی نظیر هارلی و اپل موفق بوده‌اند.

ادامه مطلب سه لایه درک برند (Brand Perception)

 تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

۰ ۰

چگونه در مورد برندینگ با مخاطب خود صحبت نماییم تا پیام ما را به درستی دریافت نماید.

نوشته شده توسط دکتر سیدرضااقاسیدحسینی

 تیم مشاوران مدیریت ایران:

 امروزه مفهوم بازاریابی منسوخ شده و مفهوم «برند» جایگزین آن گشته است. Al Ries & Laura Ries

 برند : دسته ای از تداعیات در مورد شرکت،محصول،خدمات و اسم و لوگو و سایر اجزاء برند در ذهن فرد بوده و در جهت ارائه و معرفی ارزش پشنهادی به مشتریان و دیگر ذینفعان می باشد. هرچی ارزش پیشنهادی خود را بتوانید معرفی و ارائه نمایید، موفقتر خواهید بود.البته باید به این نکته توجه نمود که این ارزش پیشنهادی هر چقدر با ارزش پیشنهادی رقبا متفاوت باشد، بهتر است.

برندینگ : نفوذ یا تزریق تداعیات مورد نظر خود در ذهن مخاطب است. این مورد با استفاده از کلیه روش های ارتباط با مشتریان و ذینفعان است.

برندینگ به دنبال 2 هدف است:

1-شناخت شرکت توسط مشتریان (محصولات و خدمات).

2-مشتریان ما را درک و حس نموده و در مورد ما فکر نمایند. سعی می نماییم تا به روشی که برای مشتریان قابل فهم باشد، محصولات و خدماتمان معنا دار نماییم.

 1-اثر شناختی برند:

برندBrand که ازکلمه Brandr ( از زبان سوئدی ریشه میگیرد) به معنای سوزاندن و یا نشانه گذاری برای شناخت است.

اولین هدف از برند، شناخت کالا و یا خدمات توسط مشتریان و متمایز شدنشان از رقباست.

مشخص شدن (تابلو شدن): کمک به برجسته شدن کالا و خدمات شرکت

- ثبات: استفاده مکرر در جهت افزایش شناخت و به یادآوری برند

 2-اثر معنایی برند:

دومین هدف برندینگ، ارتقاع و تقویت معنای برند در ذهن مشتریست. سعی می نماییم تا به روشی که برای مشتریان قابل فهم باشد، محصولات و خدماتمان معنا دار نماییم.برای همین است که به مدیریت برند با عنوان مدیریت معنایی برند یاد میشود.

با توجه به مشکلات پیش روی مدیران بازاریابی، عناصر اصلی برند تنها در جهت تقویت اثر شناختی برند و یا تسهیل اثر شناختی و اثر معنایی برند بکار گرفته میشود. پس هدف مدیر بازاریابی (مدیر برند به صورت تخصصی در شرکت های بزرگ) افزایش میزان رسوخ تداعیات در ذهن مخاطب است (تزریق معنای برند از طریق کانالهای ارتباطی و آمیخته های بازاریابی).

 نقش کانال ارتباطی بازاریابی:

کانال ارتباطی نقش حیاتی (البته نه همیشه) در برندینگ کالا و خدمات شرکت ایفا مینماید. این همان جایی است که ما میگوییم : برندینگ تبلیغات نیست، برندینگ اجاره بلیبرد، تیز تلویزیونی و چاپ چوستر نیست. اینها فقط کانال ارتباط با مخاطب هستند. کانال ارتباطی ابزاریست برای پیاده سازی برنامه های مدیریت برند.پس برند از نوع برنامه است.تبلیغات تنها ابزاری در جهت معرفی و تقویت اثر شناختی و اثر معنایی برند است.

 

 کیس (مطالعه موردی برندینگ) Tiffany & Co :

Tiffany & Co نام برند یک شرکت است که عناصر اصلی برندینگ آن یک "جعبه آبی رنگ" و "نام" آن است.

هردوی این عناصر در پی القای مفاهیمی مانند عقلانیت،احساس و سنبلیک بودن به عنوان تداعیات برند در ذهن مشتریان و ذینفعان است. در این مسیر با استفاه از آمیخته های بازاریابی سعی در القای این امر دارد:

 

  • با بکارگیری جواهرات درخشان و باکیفیت و متناسب با آن اقدام به مانور قیمتی مینماید.
  • با تاسیس نمایندگی های فروش در محل های ممتاز (با کلاس).
  • طراحی مناسب داخل نمایندگی ها.
  • ارائه خدمات مناسب و به جا.

 

همه موارد فوق جزئی از بازی با آمیخته های بازاریابی است که باعث رسیدن به مفهموم برندینگ خواهد بود.

توجه نمایید که رسیدن پاسخ سوالات زیر در مورد یک برند، کار تخصصی یک مدیر برند حرفه ای است:

  • چه چیزی را القاء کنیم ؟
  • چطور القاء کنیم ؟
  • چه موقع القاء کنیم؟
  • از چه طریق القاء کنیم ؟
  • کدام القاء را چرا،چگونه،کجا و از چه طریق حذف کنیم؟
منبع :  چگونه در مورد برندینگ با مخاطب خود صحبت نماییم تا پیام ما را به درستی دریافت نماید.
۰ ۰

وب برندینگ Web Branding چیست ؟

 وب برندینگ - برندسازی اینترنتی - برندینگ اینترنتی

وب برندینگ

وب برندینگ Web-Branding ( که آن آنلاین برندینگ Online Branding یا اینترنت برندینگ Internet Branding نیز می‌خوانند) یکی از بخش‌ها و تکنیک‌های مدیریت برند و برندینگ است که با به‌ کارگیری دنیای وب به عنوان یک رسانا به دنبال ایجاد جایگاهی برای یک نام تجاری (برند Brand) در بازار است.

تفاوت وب برندینگ سئو چیست  SEO webbranding

تفاوت وب برندینگ با سئو SEO چیست ؟

وب برندینگ مفهومی جامع برای گسترش یک برند در دنیای وب بر اساس استفاده از کلیه ابزارهای موجود و یا خلق ابزار جدید برای انتشار پیام برند است.

سئو  ( بهینه نمودن وب‌سایت برای موتور جستجو Search Engine Optimization ) به عنوان یکی از ابزارهای وب برندینگ به دنبال بهینه نمودن وب‌سایت برای بالا بردن جایگاه سایت در یک یا نهایتا دو موتور جستجوی اینترنتی در زبان خاص است ( بهینه نمودن بر اساس یک زبان محاوره مثلا انگلیسی و یا نهایتا انگلیسی/ فارسی صورت می‌گیرید).

 در سئو، هدف اصلی رتبه‌بندی Website Ranking است اما در وب برندینگ، هدف انتشار حداکثر پیام برند است.

 

 برخی از برنامه نویسان تحت وب که به دنیای سئو تسلط کافی دارند (سئوکار خواند می‌شوند) قادرند که بدون درج تولید محتوای همیشه‌سبز و تنها با کپی مطالب سایت‌های دیگر و خرید لینک متعدد از سایت‌های دیگر، وب‌سایت را تا سایت شماره یک در گوگل بالا بیاورند.

اما سوال اساسی اینجاست :

  • آیا برای برند شما کاری صورت پذیرفته است؟  آیا با رتبه اول قرار گرفتن در گوگل (بر اساس ۲ یا ۳ کلمه) برند شما جاودان شد ؟  آیا همه‌چیز به وب‌سایت گوگل ختم می‌شود ؟

 

ادامه مطلب  :      وب برندینگ

وب برندینگ در بازاریابی اینترنتی

مشاوره وب برندینگ . مشاوره برندسازی آنلاین

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

۰ ۰

رقابت برندینگ در زیرشاخه محصول مطالعه موردی برند چوبانی Chobani

نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی

تیم مشاوران مدیریت ایران :

در آینده، بازاریابی و برندینگ در زیرمجموعه یک خانواده محصول بیشتر رسوخ کرده و برای محصولات، زیرشاخه‌های Subcategory بیشتری ایجاد می‌گردد (خانواده محصول پیچیده‌تر می‌گردد) و درنتیجه رقابت از حوزه برند اصلی به رقابت بر زیرشاخه Subcategory Competition برند خواهد رفت و درنتیجه اینکه در رقابت گفته می‌شود "برند من از برند تو بهتر است" جایگاه کم‌اهمیت‌تری پیدا خواهد نمود. زیرا وجود یک مزیت رقابتی نادر و تا حدودی پایدار موجب ایجاد رشد و سودهی پایدار خواهد بود. این نوع مزیت تنها در زیرشاخه‌های محصولات قابل ایجاد خواهد بود. ( برای مثال: یک شرکت تولیدکننده بتن، تنها به دنبال معرفی انواع بتن سبک، منعطف و بسیار مستحکم برای پل‌های معلق در کشوری با بازاری بالفعل و جذاب باشد).

subcategory competition رقابت زیرشاخه محصول

از یک زیرشاخه به زیرشاخه دیگر، رشد واقعی ناشی از افزایش سهم بازار نیست، بلکه ناشی از این است که برند اصلی در زیرشاخه خود دارای محصولی است که به‌عنوان محصولی جدید به بازار معرفی‌شده است و در آینده اگر توسط سایر رقبا نیز محصولی مشابه با آن تولید گردد، همچنان مزیت رهبری را یدک کشیده و از مزیت "نمونه اول" بودن خویش سود خواهد برد و به‌عنوان مبنایی برای مقایسه کیفی و قیمتی خواهد بود.

این‌چنین برندهایی برای خلاقیت و نوآوری و ایجاد اهداف شناور، به این عمل به ‌صورت یک استراتژی می‌نگرند.

با مدیریت ادراک و نگرش‌ها، مشتریان را به‌سوی زیرشاخه‌های برند سوق داده و این‌گونه است که رقابت برندینگ را در زیر شاخه‌ها یک سازمان را به موفقیت خواهد رساند. در مدیریت برند به ربط برند Brand Relevance به عنوان یک راهکار استراتژیک اشاره می‌شود که به ساخت و ایجاد زیرشاخه‌های برند و راهکارهای پیروزی در جنگ زیرشاخه برندها می‌پردازد.

این عمل در برندهایی نظیر Tesla, Red Bull, IKEA, Gillette و بسیاری دیگر، قابل‌مشاهده است. برندی تحت عنوان Chobani در بازار مواد غذایی از همین استراتژی برندسازی استفاده نموده است.

آقای حمدی اولوکایا (یک کارآفرین آمریکایی، کرد تبار) و صاحب یک کسب‌وکار کوچک (در حوزه تولید پنیر) در سال 2005 کارخانه تولید ماستی در نیویورک از  Kraft خریداری نمود (این برند رهبر بازار تولیدات لبنی در سطح جهان است) .

هدف او تولید ماست چکیده بدون چربی Greek yogurt بود، محصولی که غول‌هایی نظیر Dannon یا Yoplait آن را بسیار کم تولید می‌کردند.

او این محصول را Chobani نام نهاد و در مدت 5 سال 1.4 میلیارد دلار با آن پول ساخت. سهم وی از بازار زیرشاخه‌های ماست چکیده از 0.7% در سال 2006 به 52% در سال 2014 رسید. وی رقابت را در زیرشاخه‌ها این برند برده بود.

 

4 درسی که می‌توان از برند چوبانی گرفت، عبارت‌اند از :

1 - هر محصول دارای یک ارزش پیشنهادی مشخص است. غلیظ‌تر بودن آن موجب شده که بافتی متراکم‌تر و خامه‌ای‌تر داشته باشد. در مقایسه با ماست‌های مشابه در بازار، با همان میزان کالری، دارای دو برابر پروتئین است، قند و کربوهیدراتش به نصف رسیده است. 
این محصول دقیقا همان چیزی است که افراد علاقه‌مند به دریافت پروتئین غیر گوشتی به دنبال آن هستند (به‌خصوص افراد گیاه‌خوار و ورزشکارها). قند و کالری و هیدروکربن پایین این محصول نیز افرادی که به دنبال کاهش وزن و سلامت هستند را به خود جذب نموده است و برایشان برندی پرارزش است.

2 - چوبانی یک بسته‌بندی حرفه‌ای و با هویت بصری واحد را بکار گرفته است. ظرف این محصولات کوتاه‌تر و عریض‌تر (فربه‌تر) است از ظرف ماست‌های اولیه و روتین در این بازار و همچنین از رنگ‌های زنده گوناگون و مشخصی برای هر واحد محصول استفاده می‌نماید.
برای هر یک از زیرشاخه‌های محصول یک سمبل اختصاص داده است تا در هنگام انتخاب زیرشاخه‌های این ماست، "جستجوی بصری برند" آسان گردد.
این خود به‌گونه‌ای به تصمیم مشتری اعتبار و هویت می‌دهد و خیال مشتری را راحت می‌نماید که برای چیزی پول می‌دهد که بدن وی به آن نیاز دارد و فاقد چیزهایی که بدنش به آن نیاز کمی دارد.

۰ ۰
تیم مشاوران مدیریت ایران - تحت لیسانس CMCG کالیفرنیای آمریکادر منطقه خاورمیانه.
وب سایت اصلی : http://iranmct.com
شماره تماس دفتر تهران : 09126465584

http://twitter.com/iranmct

ارائه خدمات مشاوره مدیریت آموزش مدیریت - نظارت بر اجراء.مشاوره بازاریابی.مشاوره فروش،مشاوره برندینگ.مشاوره منابع انسانی.مشاوره مدیریت خلاقیت و نوآوری.مشاوره ریسک.مشاوره تبلیغات.مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری.مشاوره خدمت به مشتری.مشاوره برندسازی و ارزشگذاری برند.برندینگ فردی برندینگ شخصی ....
آرشیو مطالب