اما شاید این سوالات در ذهنتان باشد :
- مشتری، به برند من چگونه مینگرد؟
- مشتری، چه درکی از برند من داشته است ؟
- مشتری، چه شناختی از برند من به دست آورده است ؟
- مشتری، چه برداشتی از برند من دارد ؟
اما اگر به عمق مفهوم "درک برند" (شناخت برند) Brand Perception بخواهیم دستیابیم، باید بهصورت یک پیاز به آن نگاه کنیم.
زیرا دارای لایههایی است که این لایهها در کنار یکدیگر معنی درستی از شناخت برند به ما خواهند داد. هر لایه از این مفهوم مختص بخشی از مخاطبان برند است. پس مدیران برند برای تحریک مخاطبان گوناگون نیاز به انجام کارهای متفاوتی در هر لایه درک برند دارند.
در ادامه در خصوص سه لایه درک برند توضیحاتی ارائه خواهیم نمود. معتقدم که کار روی لایهها،مهمترین فعالیت برای شناخت برند توسط مخاطب است. هر لایه دارای پوستهای نازک است که میتواند بر لایه دیگر تاثیر گذارد و یا از لایهای دیگر تاثیر پذیرد.
1- لایه معنای فرهنگی Cultural
2- لایه معنای گروه اجتماعی Community
3- لایه معنای فردی Individual
1- لایه معنای فرهنگی Cultural
این یک مفهوم بسیار گسترده است که نشان میدهد که هر مصرفکننده کدام برند را برای کدام نوع از عملکردش تحسین مینماید. برای مثال، برندی که در خصوص مبارزه با نژادپرستی تلاش میکند، سعی دارد به فرهنگ جاری آن جامعه وارد شود. مردم در زمان به یادآوری آن، به یاد نحوه کارکرد فرهنگی این برند خواهند افتاد.
برندها گاه در همکاری با افراد مشهور در تبلیغات و برندسازی خویش، به دنبال نفوذ به فرهنگعامه مردم هستند. تا به بخشی از این فرهنگ تبدیل شوند. برخی از برندها بهگونهای عمل نمودهاند که نهفقط بر فرهنگعامه تأثیرگذار بودهاند، بلکه به بخشی از آن فرهنگ تبدیلشده و آن فرهنگ را غنیتر، بهروزتر و یا گستردهتر نمودهاند. برندهایی نظیر گوگل، مایکروسافت و اپل در شکل دادن جهان کنونی بسیار موثر بودهاند و وضعیت کنونی ذهنها را خلق نمودهاند.
2- لایه معنای گروه اجتماعی Community
شاید لایه گروه اجتماعی به نظر آید که باید بخشی از لایه معنای فرهنگی باشد، اما با توجه به اهمیت یک گروه اجتماعی در یک جامعه، باید آن را بهصورت مجزا دید.
برای مثال، ایتالیاهای مقیم نیویورک، دارای یک فرهنگ خاص در داخل یک فرهنگ بزرگتر به بنام فرهنگ نیویورکی هستند. البته باید توجه نمایید که گروه اجتماعی حتما به یک جغرافیای خاص وابسته نیستند. مثل فرهنگ جاری در بین طرفداران موتور هارلی دیویدسون. پس صحبت در خصوص گروهی از افراد است که دارای همکاران، باشگاه، هدف، سرگرمی یا علاقه مشترک هستند.
دیگران به این افراد بهعنوان یک قبیله مینگرند، زیرا اتحاد افراد درون گروه اجتماعی را بسیار محکم میدانند. ازآنجاییکه هر فرد از افراد پیرامون خویش تاثیر بیشتری میپذیرد،پس افراد با کشف نقاط مشترک با برخی افراد خاص، راحتتر از آنان الگوبرداری مینماید.
برای مثال اگر فرد ورزشکاری که تاکنون با جامعه طرفداران برند ردبول برخورد ننموده است را در نظر گیرید، اگر وی نقاط مشترکی مانند علاقه به ورزش، باحال بودن، تنوعپذیری، ریسکپذیری و موسیقی با آنان داشته باشد، بهراحتی به این جامعه جذبشده و پذیرای فرهنگ آن برند خواهد شد. فرهنگی که با سایر برندهای ممکن است بسیار متفاوت باشد. تمام این جوامع گوناگون قدرت ارائه برندهای متفاوت و تاثیری گذاری بر درک مخاطب از برند را دارا میباشند.
در این لایه، بسیاری از برندها هنوز نتوانستهاند جامعهای قوی ایجاد نمایند اما برندهایی نظیر هارلی و اپل موفق بودهاند.
ادامه مطلب : سه لایه درک برند (Brand Perception)
تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.