برندینگ داخلی ( برندندینگ درونی ) Internal Branding
برندینگ داخلی یکی از مفاهیم مدیریت برند است. برند موجب تحریک افراد میشود. مقایسه بین محصولات یک عمل منطقی است اما در زمانی که مشتری بالقوه یا مشتریان راغب در نقطه تصمیمگیری هستند، به صورت احساسی ، تصمیمگیری مینمایند. شاید شما بهترین محصول دنیا را داشته باشید ( غالب کارفرمایان ما همین اعتقاد را دارند ! ) ، اما مدیری که بتواند تجربه بهتری را به مشتری منتقل نماید ( تجربه برند).
حتی برندهای بسیار بزرگ و ارزش برند میلیارد دلاری میتوانند بهوسیله کارکنان سرگردان و نامناسب به زمین زده شود. برای مثال ، هنگامی که کارکنان خط هواپیمایی United Airlines موجب شکسته شدن گیتار آقای Dave Carroll شدند، این خط هواپیمایی در حدود 180 میلیون دلار از ارزش سهامش را از دست داد. همچنین زمانی که ماموران امنیتی دکتر Dao را از هواپیما ، کشانکشان بیرون بردند ، این شرکت در حدود 1.3 میلیارد دلار از ارزش سهام خود را از دست داد.
این دقیقا شکاف بین عنوان کمپین برندینگ شرکت هواپیمایی ( پرواز در آسمانه مهربانانه ) و رفتار کارکنان است ( شامل مدیرعامل ) . خدمه هوا، کاپیتان، سیاستگذاران پرواز، مدیریت، کارکنان عملیات، مسئول خدمت به مشتری، مدیر جبران خسارت و دیگر کارمندان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با این رویدادها ارتباطی داشتهاند، حتما در مواجه با این شرایط ، عکسالعملهای متفاوتی از خود نشان میدادند. در حالی که اگر در خصوص پیام برند و نحوه مواجه با شرایط متحمل ، آگاهی کامل داشتند ؛ حتما یک عکسالعمل واحد از آنها دیده میشد. این دقیقا نکتهای است که برندینگ داخلی ( اینترنال برندینگ Internal Branding ) به دنبال آن است.
“برندینگ داخلی به دنبال همسوسازی تعهدات کارکنان با قول برند سازمان است تا اطمینان حاصل شود که هر یک از کارکنان به صورت کامل در مورد جوهر وجودی برند مطلع هستند و در نقش مدافعین برند برای حفظ قول برند عمل مینمایند. برای ترویج تعهد کارکنان، باید پیش نیازهای خاصی در سازمان وجود داشته باشد: کارکنان باید با چشمانداز سازمان آشنا و به آن باور داشته باشند ؛ کارکنان باید با فرهنگ سازمان هماهنگ شوند؛ کارکنان باید در هنگام کار در شرکت ، حس ارزشمندی و رضایتمندی را درک نمایند.”