نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی
تیم مشاوران مدیریت ایران :
در آینده، بازاریابی و برندینگ در زیرمجموعه یک خانواده محصول بیشتر رسوخ کرده و برای محصولات، زیرشاخههای Subcategory بیشتری ایجاد میگردد (خانواده محصول پیچیدهتر میگردد) و درنتیجه رقابت از حوزه برند اصلی به رقابت بر زیرشاخه Subcategory Competition برند خواهد رفت و درنتیجه اینکه در رقابت گفته میشود "برند من از برند تو بهتر است" جایگاه کماهمیتتری پیدا خواهد نمود. زیرا وجود یک مزیت رقابتی نادر و تا حدودی پایدار موجب ایجاد رشد و سودهی پایدار خواهد بود. این نوع مزیت تنها در زیرشاخههای محصولات قابل ایجاد خواهد بود. ( برای مثال: یک شرکت تولیدکننده بتن، تنها به دنبال معرفی انواع بتن سبک، منعطف و بسیار مستحکم برای پلهای معلق در کشوری با بازاری بالفعل و جذاب باشد).

از یک زیرشاخه به زیرشاخه دیگر، رشد واقعی ناشی از افزایش سهم بازار نیست، بلکه ناشی از این است که برند اصلی در زیرشاخه خود دارای محصولی است که بهعنوان محصولی جدید به بازار معرفیشده است و در آینده اگر توسط سایر رقبا نیز محصولی مشابه با آن تولید گردد، همچنان مزیت رهبری را یدک کشیده و از مزیت "نمونه اول" بودن خویش سود خواهد برد و بهعنوان مبنایی برای مقایسه کیفی و قیمتی خواهد بود.
اینچنین برندهایی برای خلاقیت و نوآوری و ایجاد اهداف شناور، به این عمل به صورت یک استراتژی مینگرند.
با مدیریت ادراک و نگرشها، مشتریان را بهسوی زیرشاخههای برند سوق داده و اینگونه است که رقابت برندینگ را در زیر شاخهها یک سازمان را به موفقیت خواهد رساند. در مدیریت برند به ربط برند Brand Relevance به عنوان یک راهکار استراتژیک اشاره میشود که به ساخت و ایجاد زیرشاخههای برند و راهکارهای پیروزی در جنگ زیرشاخه برندها میپردازد.
این عمل در برندهایی نظیر Tesla, Red Bull, IKEA, Gillette و بسیاری دیگر، قابلمشاهده است. برندی تحت عنوان Chobani در بازار مواد غذایی از همین استراتژی برندسازی استفاده نموده است.
آقای حمدی اولوکایا (یک کارآفرین آمریکایی، کرد تبار) و صاحب یک کسبوکار کوچک (در حوزه تولید پنیر) در سال 2005 کارخانه تولید ماستی در نیویورک از Kraft خریداری نمود (این برند رهبر بازار تولیدات لبنی در سطح جهان است) .
هدف او تولید ماست چکیده بدون چربی Greek yogurt بود، محصولی که غولهایی نظیر Dannon یا Yoplait آن را بسیار کم تولید میکردند.
او این محصول را Chobani نام نهاد و در مدت 5 سال 1.4 میلیارد دلار با آن پول ساخت. سهم وی از بازار زیرشاخههای ماست چکیده از 0.7% در سال 2006 به 52% در سال 2014 رسید. وی رقابت را در زیرشاخهها این برند برده بود.
4 درسی که میتوان از برند چوبانی گرفت، عبارتاند از :
1 - هر محصول دارای یک ارزش پیشنهادی مشخص است. غلیظتر بودن آن موجب شده که بافتی متراکمتر و خامهایتر داشته باشد. در مقایسه با ماستهای مشابه در بازار، با همان میزان کالری، دارای دو برابر پروتئین است، قند و کربوهیدراتش به نصف رسیده است.
این محصول دقیقا همان چیزی است که افراد علاقهمند به دریافت پروتئین غیر گوشتی به دنبال آن هستند (بهخصوص افراد گیاهخوار و ورزشکارها). قند و کالری و هیدروکربن پایین این محصول نیز افرادی که به دنبال کاهش وزن و سلامت هستند را به خود جذب نموده است و برایشان برندی پرارزش است.
2 - چوبانی یک بستهبندی حرفهای و با هویت بصری واحد را بکار گرفته است. ظرف این محصولات کوتاهتر و عریضتر (فربهتر) است از ظرف ماستهای اولیه و روتین در این بازار و همچنین از رنگهای زنده گوناگون و مشخصی برای هر واحد محصول استفاده مینماید.
برای هر یک از زیرشاخههای محصول یک سمبل اختصاص داده است تا در هنگام انتخاب زیرشاخههای این ماست، "جستجوی بصری برند" آسان گردد.
این خود بهگونهای به تصمیم مشتری اعتبار و هویت میدهد و خیال مشتری را راحت مینماید که برای چیزی پول میدهد که بدن وی به آن نیاز دارد و فاقد چیزهایی که بدنش به آن نیاز کمی دارد.