مشاوره بازاریابی | مشاوره برندینگ ( برندسازی )

مشاوره برندینگ ، مشاوره برندسازی | طراحی نظارت بر کمپین تبلیغات و برندینگ ( مشاوره بازاریابی فروش تبلیغات )

تفاوت بین برند و شهرت

نوشته شده توسط دکتر سید رضا آقا سیدحسینی on .

تیم مشاوران مدیریت ایران :

برند Brand و شهرت Reputation بسیار محکم به یکدیگر متصل‌اند اما مترادف نیستند. این مطلب را ارائه مینمایم زیرا که در بسیاری از شرکت‌ها در هنگام شروع پروژه مدیریت برند یابرندینگ، با این مسئله روبرو شده‌ام و از مدیران می‌شنوم که پروژه برند را به پروژه شهرت نام تجاری برای فهم بهتر نیروی‌های انسانی سازمان خود، ترجمه می‌نمایند. حتی مدیری درخواست نمود که ما نیز از واژه شهرت سازی به‌جای برندسازی استفاده نماییم !!

برند شهرت

این مورد بسیار عادی است که عموم مردم، برند داشتن را با شهرت داشتن مترادف می‌دانند.

با توجه به اینکه برند و شهرت هردو از نوع دارایی‌های نامشهود (ناملموس/ غیر عینی) شرکت هستند، این ناملموس بودن سبب می‌شود که تفسیر یکسانی از این دو واژه در ذهن مدیران ایجاد گردد. همچنین موجب شده است تا گرایش و هدف‌گذاری مدیران به برندسازی و ایجاد شهرت از یک مسیر واحد برنامه‌ریزی گردد.

شهرت و برند، هردو از مسیر برقراری ارتباط با مخاطب شکل‌گرفته و به دنبال بهبود شناخت و درک مخاطب از کالا یا خدمت هستند.

ازنظر من عملکرد برند دارای ماهیت چندگانه و اثری افزاینده دارد. هدف از برند و عملیات برندسازی، ایجاد اشتیاق و تمایز است. تحریک خریداران به پرداخت وجه بیشتر برای محصولات و خدمات سازمان به‌جای اینکه آن پول را جای دیگر صرف نمایند. شهرت حاصل جمع کل سوابق کاری سازمان است.

به زبان ریاضی می‌توانم عملکرد برند را به عمل ضرب و شهرت را با عمل جمع تشبیه نماییم.

پس شهرت عبارت است حاصل جمع فعالیت‌ها و اظهارنظرهای گذشته تا امروز سازمان است. در این حالت برند ساخته می‌شود که این شهرت به را کسب درامد و پول نزدیک نماید. پس یکی از وظیفه مدیریت برند، حفاظت از شهرت سازمان به‌منظور حفظ اعتماد و اعتبار است.

برند نقشی پویا و کنش گرا، اما شهرت نقشی تدافعی دارد. ولی هر دو برای سازمان ضروری است.هر یک می‌تواند دچار مشکل شده و آسیب ببینند و آسیب یکی بر دیگری تأثیر خواهد گذاشت.

آقای Warren Buffett (مولتی میلیاردر آمریکایی – موفق‌تر سرمایه‌گذاری قرن بیستم ) اظهار نموده است :

شهرت شبیه به عضوی از بدن است که می‌توان آن را حفظ نمود، اما نمی‌توان آن را ترمیم نمود.

 جالب آنکه در مقاله‌ای که اخیرا در The sloan Review از دانشگاه MIT مطالعه نمودم به همین مورداشاره شده است و این دو را به‌اختصار مقایسه نموده است:

"برند یک مفهوم مشتری محوری است. شهرت یک مفهوم شرکت محور است. برند در مورد ارتباط و تمایز است و شهرت در مورد حقانیت و درستی". 


شهرت، موتور محرک برند و کسب‌وکار شما است. اعتبار و ثبات شهرت سبب جذب مردم، سرمایه‌گذاران و رهبران خواهد بود. حمایت سهامداران در تخصیص منابع در دسترس خود به سازمان در اثر وجود برند خواهد بود.

همپوشانی عناصر شهرت و برند، این ترتیب نسبتا ساده را پیچیده می‌نمایند :

برندها موجب افزایش میزان قضاوت مردم در خصوص افراد درون سازمان ( در مورد شیوه کسب‌وکار یا شبکه توزیع و پخش مورداستفاده، روش جذب رهبران و کسانی آنان را به یکدیگر مرتبط می‌سازند ) شده است. آگاهی ( دیگر نقطه اشتراک بین برند و شهرت ) از برند و فعالیت‌های سازمانی در شبکه‌های اجتماعی نیز خود باعث ایجاد تلفیق بیشتر شهرت و برند خواهد شد.

۰ ۰

آیا لباس شما بر روی برندشخصی و پیشرفت کاریتان اثر می‌گذارد؟


سالها پیش در یک کارخانه کار می نمودم. زمانی که کالج بودم در یک کارخانه دیگر کار می نمودم ، هویت خودم را بیشتر نزدیک به کارگران می دانستم تا آنهایی که " کت و شلواری" بودند.
لباس مدیریت شخصیت پیشرفت کاری

روزی مدیر واحد ما در مورد کارهایی که انجام داده بودم ، سوال نمود. در مورد تحصیلاتم سوال نمود. در مورد اهداف کاری من سوال نمود.

گفتم " دوست دارم سرپرست شوم" و یک روز " یک کاری مثل شما داشته باشم".
خندید و گفت " آفرین. من از کسانی که آروز و رویا دارند خوشم می آید". سپس کمی سکوت نمود.
بعد گفت "ولی خوب اگر این چیزی است که واقعا می خواهی" و تو چشم های من نگاه نمود و گفت " اولش باید سر و وضعت به کاری که دوست داری بخوره".

من متوجه شدم که چه چیزی می خواست بگوید ولی تصمیم گرفتم سکوت اختیار کنم. از او پرسیدم " منظور شما چیست؟"

گفت " پیرامون خودت را نگاه کن". "سرپرست ها چگونه لباس پوشیده اند؟" رفتار آنها چگونه است؟ هیچ کسی فکر نمنماید که تو سرپرست مواد هستی تا اینکه واقعا ببینند که مانند یک سرپرست رفتار می کنی—ولی الآن به هیچ وجه ظاهرت مثل یک سرپرست نیست".

اوحق داشت. من یک شلوار جین نامناسب و پر از سوراخ پوشیده بودم. ( ولی چرا باید این حرف را بزند؟ من که تمام مدت دستم تو روغن بود). یک تی شرت نیمه پاره پوشیده بودم ( خب چرا نه؟ وسط تابستان گرم بود و می خواستم راحت باشم). موهام هم حسابی بلند بود.


از او پرسیدم " مگرنباید کار نمودن من مهم باشد؟ این چه ارتباطی به لباس پوشیدن من دارد؟"

گفت " اگردر دنیایی زندگی می نمودیم که همه چیز سر جایش بود ، توحق داشتی". "ولی ما در یک دنیای کامل زندگی نمی کنیم. حرف من را گوش کن: اگر می خواهی در کارت پیشرفت کنی...توجه داشته باش که سر و وضعت مثل آدم هایی باشه که در اون کار هستند".

در مورد این گفتگو سالها فکر نمودم.

من خیلی از افراد را استخدام نمودم و به آنها ارتقاء شغلی دادم ، آدم هایی که همگی سر و وضع خود را مطابق عرف آراسته بودند ولی  هیچ کدام آنها تحفه ای نبودند. همینطور آدم هایی را استخدام نمودم و ارتقاء دادم که اصلا توجهی به سرو وضع خود نداشتند و این دسته همگی در کارشون ستاره بودند.
من اعتقاد دارم که ظاهر شما و تا حد بسیار بالایی رفتار شما ، هیچ ربطی به مهارت های شما ، استعداد های شما و مناسب بودن شما برای کار ندارد.

ولی رئیس آن زمان من حق داشت: دنیای ما دنیای کاملی نیست. هنوز هم آدم ها در مورد ما فکر هایی می کنند ، بر پایه لباس ما و طرز رفتار ما ... و خیلی چیزهای دیگر ، مثل: وزن ، قد ، جنسیت ، قومیت و هزار تا چیزهای دیگر که ارتباطی به کارآیی و توان ما ندارند.

آیا بنابراین بهتره که همرنگ جماعت باشیم؟

متاسفانه ، بله. کسانی که افراد دیگر را استخدام مینمایند و ارتقاء می دهند، آن ها هم افراد عادی هستند و معمولا درگیر افکار سنتی و همه پسند. کسانی که شما را استخدام مینمایند و ارتقاء می دهند، دوست دارند شما هم مثل آنان باشید.

و فراموش نکنید زمانی که کسی را استخدام مینمایید یا ارتقاء می دهید که شبیه دیگران است، نشان می دهید که ریسک پذیر نیستید. من می دانم آن زمان دانشجویی با آن موها و طرز لباس پوشیدنم، مانند یک وحشی به نظر می آمدم.

ولی باز باید از خودمان بپرسیم: بهتر نیست که خودمان باشیم؟ و اطمینان داشته باشیم که دیگران ارزش های ما درک می کنند...تجارب ما، استعداد های ما...منحصر به فرد بودن ما؟

با تاسف باید بگویم که این رفتار پیشرفت حرفه‌ای شما را به خطر می اندازد. اگر هدف پیشرفت دارید و بخواهید منحصر به فرد بمانید، پیشرفت شما بسیار دشوارتر خواهد شد. ولی اگر منحصر به فرد بودن شما، به هر دیدی از همه چیز برای شما مهمتر است، همین راه را پیش بگیرید.

من نمی توانم یک قضاوت صددرصد داشته باشم ولی تغییر نحوه لباس پوشیدن و کمی تعدیل در رفتارم، به نظرم خیلی روی پیشرفت من تاثیر گذاشت. مدت های طولانی لباس پوشیدن و رفتار خودم را با ملزمات محیط کاری خود تطابق نمی دادم و به نظر خیلی ها کاندیدای مناسبی نمی آمدم.

این نظرمن بود. شمادر مورد نحوه لباس پوشیدن چه فکر می کنید؟

نویسنده : جف هیدن  / مترجم : دکتر سیامک احمدیان

۰ ۰

هفت نکته کلیدی در برندسازی ملی Nation Branding

نوشته شده توسط دکتر سیدرضاآقاسیدحسینی on 

تیم مشاوران مدیریت ایران :

در بحث مدیریت برند و فرایند برندسازی، پیش‌تر در خصوص برندینگ مکانی Place Branding مطلبی ارائه نموده‌ایم و آن را به سه دسته زیر تقسیم نمودیم :

  1.   برندینگ ملی/ کشور Nation Branding
  2.  برندینگ شهری City Branding
  3.  برندینگ منطقه‌ای Region Branding

 اکنون به توصیف برندینگ ملی (برندینگ کشوری Country Branding ) خواهیم پرداخت.

nationbranding برندسازی ملی

 

صرف‌نظر از اینکه یک کشور، چه میزان به ترویج و ارتقاء تصویر ملی خود در اذهان جامعه جهانی می‌اندیشد، پتانسیل و نقش برندسازی در ارتباطات ملی بسیار حائز اهمیت است. اغلب تصمیم‌گیرندگان این حوزه بر آن تاکید می‌نمایند اما نمی‌دانند که چگونه و از کجا باید شروع و آن را ارزیابی نمود.

در ادامه به بیان 7 نکته کلیدی در جهت شناخت عناصر اصلی برندسازی ملی خواهیم پرداخت. لطفا این نکات را در برنامه‌های روی میزتان بگنجانید.

 

1- داستان‌سرایی ریشه اصلی برندسازی ملی

 

داستان‌سرایی گسترده و همه‌جانبه یکی از اصول این نوع برندسازی است. زیرا برندسازی ملی تکیه‌بر فعالیت‌های ارتباطی دارد. شکل‌دهی و مدیریت نحوه درک سایر ملل از یک ملت، از طریق بحث و سخنرانی‌های پرطمطراق در بسیار سخت‌تر از خلق و به اشتراک گذاشتن یک داستان در خصوص آن ملت برای ایجاد یک تصویر زیبا و مثبت است. البته این داستان باید از طریق چند داستان دیگر موردحمایت قرار گیرد.

این‌چنین داستان سازی و داستان‌سرایی به یک ساختار شفاف و منظم نیاز داشته و باید بر احساسات مخاطبانش اثر گذارد. این روش خیلی بهتر از شرکت در نمایشگاه‌های جهانی برای اثبات حقانیت ملی در عرصه جهانی است.

 

2- برند گذاری مشترک بر یک برند ملی

برندینگ ملی در مورد فروش یک کشور یا تجربه فرهنگی از آن نیست، بلکه نشان می‌دهد که چگونه یک ملت و ارتباط آنان با جهان پیرامونشان قادر است تا بر زندگی سایر ملل و افراد مخاطب تاثیر مثبت گذاشته و موجب غنی‌سازی زندگی آنان گردد. به مثال، ملت فرانسه را باروحیه هنری و عشق به هنر می‌شناسیم ، پس مسافرت به فرانسه برای عاشقان هنر می‌تواند یک الویت و از حضور در این کشور یک آرزو باشد.

برای ایجاد ارتباط بین برند ملی و مخاطبانش، حتما باید از تمرکز بر یک برند تک‌بعدی ملی خارج و بر تقویت و همکاری با انواع برندهای داخلی (برند گذاری مشترک) برای ایجاد یک برند ملی چندجانبه تلاش نمود. برای این منظور وجود یک استراتژی در جهت شناخت عمیق مخاطبان، اثرگذاری بر آنان و تصویرسازی برای آنان بسیار حائز اهمیت است.

 

3- استراتژی کلیشه سازی

ارائه یک کلیشه زیبا، مناسب و پایدار به مخاطب در جهت ایجاد یک انتظار خاص از یک برند ملی در بستر یک هویت معنایی، وظیفه برندسازی ملی است. این برند باید قادر باشد تا با بهره‌وری بسیار بالایی مخاطبان را مهار و به‌سوی داستان برند جلب نماید .اگر روش ایجاد کلیشه به‌صورت سطحی و یا غیر مرتبط باشد، شانس جلب نظر و ایجاد ارتباط با مخاطبان از دست خواهد رفت در این حالت بهتر از اول به دنبال برندسازی ملی روید. برندسازی به این روش زمانی عملکرد خود را بهتر نشان می‌دهد که دیگرانی به‌ناحق قصد سیاه نمایی یک کشور و ملت را داشته باشند، در این حالت تلاش‌های آنان در بلندمدت به‌جایی نخواهد رسید و ادراک عمومی مخاطبان تغییر نخواهد نمود. در بسیاری موارد و نه در تمام موارد، اغلب تلاش‌های برندینگ ملی برای تأکید، تصدیق و به یادآوری برند ملی است.

نمادهای ملی یک کشور، راهی میانبر برای به یادآوری سریع آن کشور و تصویرسازی مناسب از برند ملی است. تولید و مدیریت تداعیات برند، نقطه عطف این مسئله است.

 

4- اهمیت شگفت‌زده نمودن مخاطب

برای ارائه چیزی به‌صورت شاد و شگفت‌آور و مرتبط با موضوعات مدنظر، برنامه‌ریزی نمایید. این مورد در کشورهایی که شادی و آگاهی از برند مخاطبان برایشان بسیار مهم است، یک گزینه مطلوب است. درنهایت تلاش برای برندسازی ملی باید همراه با ایجاد تجربه‌آموزشی برای مردم داخل و خارج آن کشور باشد.

باید مخاطبان در خصوص سایر کشورها چیزی آموخته و چیزهایی را از هر کشور را مورد تحسین قرار دهند.
صرف‌نظر از پیام برند، باید درجایی، یک‌چیزی برای شگفت زدن نمودن مخاطب برند ملی وجود داشته و یا به وجود آید و آن به‌صورت تجربی و یا محتوایی به وی منتقل نمایید. بدون ایجاد یک جرقه در ذهن مخاطب، ارتباط ایجادشده به علاقه تبدیل نمی‌گردد.

 

۰

رازهای موفقیت 8 برند برتر جهان

نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی


تیم مشاوران مدیریت ایران :

بهترین روش شناخت یک برند، تشریح نحوه عملکرد برند در تعامل با مشتریان برای افزایش سطح آگاهی از برند و ایجاد اعتماد است.

رازهای موفقیت 8 برند برتر جهان

برای ارائه این مقاله از نتایج تحقیقات موسسه The Values Institute در خصوص ارتباط مشتری با برند، بهره گرفته‌شده است.

در ادامه به تشریح نحوه قرارگیری برندهای معتبر در بالاترین جایگاه در ذهن مخاطب خواهیم پرداخت.

ابتدا باید این موضوع را شفاف نماییم :

امروزه باارزش‌ترین برندها بر ایجاد ارتباط با مصرف‌کنندگان از طریق خلق یک تجربه خوشایند در ذهن وی، تمرکز دارند.شرکت‌های معتبر بر برندینگ احساسی (برندسازی احساسی) Emotional Branding برای ایجاد یک رابطه قوی با مشتری متمرکز هستند.به قول جیم استنجل(مدیر بازاریابی بین‌الملل P&G)، هنگامی‌که مدیریت برند و عملیات برندینگ بر تحریک عواطف و احساسات و درگیر نمودن مصرف‌کنندگان، برنامه‌ریزی‌شده باشد، شما یک میل بسیار قوی‌تر، کسب‌وکار بسیار قوی تر، رشد بسیار قوی‌تر و نتایج بسیار مناسب‌تری خواهید داشت.

وقتی به برندهای P&G نگاه می‌نماییم، احساسات بسیاری قوی‌تری بین مصرف‌کننده و این نمانام‌ها در مقابل برندهای رقیب وجود دارد، رشد سهم بازار برندهای پی.اند.جی خیلی بیشتر از سایر رقبایی است که تنها بر برتری عملکردی تمرکز نموده‌اند.


در اینجا به بررسی تاکتیک‌های بکار گرفته‌شده توسط این شرکت‌های به‌عنوان معتبرترین برندها در ارتباط با مشتری می‌پردازیم.

 

1- شخصی‌سازی در آمازون Amazon

برند خرده‌فروشی‌ای است که به دنبال ارائه محصولات با دسته‌بندی و الویت دهی بر اساس امتیاز افراد است. امتیازی که بر اساس تجربه مشتریان موجب خلق ارزش اعتباری برای آن محصول می‌گردد.
آمازون دسترسی به محصولات استثنایی، نحوه عملکرد آن محصول و تجربه سایر مشتریان را در اختیار مشتریان خود قرار می‌دهد. این امر موجب ایجاد اعتماد مصرف‌کنندگان و خلق یک نام تجاری قوی شده است.
باوجود میلیون‌ها محصول، دسترسی 24/7، جستجوی پیش رفته، اعلام نظر کاربران و سایر امکانات موجود در سایت، Amazon.com ارائه‌دهنده تجربه شگفت انگیزه خرید آنلاین به مشتریان خویش است.
ارائه محصولات جدید (باقیمت بسیار نازل و با ارسال رایگان) همراه با کاهش مدت‌زمان خرید است که به‌عنوان ارزش پیشنهادی اصلی آمازون برای مشتری است. محصولی که با یک کلیک سفارش و در کمترین زمان ممکن دریافت خواهد شد. با توجه همکارهای آمازون با سایر تامین‌کنندگان، تنوع بالای محصولات موجب اتکای هرچه بیشتر مشتریان به خرید همه‌چیز در این سایت است و به‌قول‌معروف: هر آنچه بخواهی اینجا است و جای دیگر خبری نیست.
باوجوداین میزان امکانات در سایت آمازون، شاید بکار بردن کلمه "شخصی‌سازی" خدمات ارائه‌شده به نظر غیرواقع‌بینانه به نظر برسد، اما باوجود کمک‌های فکری خریداران پیشین به مشتری جدید در فرایند تصمیم‌گیری وی، امتیازدهی به محصولات و توصیه‌ها و پیشنهاد‌ها تکمیلی، آیا انتخاب یک محصول در این سایت در شرایطی متفاوت از سایر رقبا نیست ؟
البته آمازون پروفایل‌های ساخته‌شده توسط کاربران را برای شناخت پروفایل‌های جعلی را بر اساس اعلام نظرها، امتیازها، توصیه‌ها و فهرست‌های شخصی از محصولات مدنظر و .... موردبررسی قرار داده می‌دهد.

 

2- فروش شادی در کوکاکولا Coca-Cola

 عناوین تبلیغاتی کوکاکولا : آفتاب سرد . بر خط تازگی بمان . طمع زندگی خوب.

از زمانی که این برند به جهان نوشیدنی‌ها معرفی شد به دنبال تحقق یک قول است : شادی مصرف‌کننده.
در واقع کوکاکولا به دنبال ایده‌ای برای القای حمایت خود از "ایجاد شادی" در مصرف‌کننده است.
کوکاکولا در تمام نقاط تماس خود با مشتری ، از فیس-بوک تا ماشین فروش خودکار به دنبال اعلام حمایت خود از شادی مشتریان خویش است.
اگر ماجرای مفتضحانه تغییر مزه کوکاکولا در دهه 80 با کمپینی تحت عنوان New Cook را کنار بگذاریم، تمام تلاش کوکاکولا بر ساخت یک هویت برند شرکتی برای ایجاد یک تصویر مانا و قابل‌انتقال به نسل‌های آتی جهت ارائه تعریفی کوکاکولایی از شادی است. این برند کاملا شفاف بیان می‌دارد که جایگاه کنونی خود را مدیون مشتریان گذشته و حال خود است. این اعتبار موجب شده است که در تمام تحقیقات انجام‌شده پیرامون این برند، یک تداعی منفی و ثابت از این برند در بین مصرف‌کنندگان وجود ندارد.

 

۰ ۰

25 نکته برای وفادارسازی مشتری به برند Brand Loyalty

تیم مشاوران مدیریت ایران :

بازاریابان در یک نکته با صیادان ماهی تشریک‌مساعی دارند.

صیاد، ابتدا به صید و سپس به تازه نگه‌داشتن ماهی می‌اندیشد. به‌طور مشابه، بازاریابان نیز در بازاریابی ابتدا به روش جذب مشتری و سپس چگونگی نگهداشت مشتری می‌اندیشند. پسوفادارسازی مشتری باید یکی از اولویت‌های مدیریت بازاریابی باشد، در غیر این صورت، مشتری‌هایی که با تلاش و خون‌دل به‌سوی برند جذب‌شده، پیش از اینکه بفهمید چه اتفاقی افتاده، شما را رها و محو می‌شود.

وفاداری مشتری به برند

حال برای جلوگیری از روند،به بیان 25 نکته برای وفادارسازی مشتری خواهیم پرداخت.

 1- به اشتراک گذاشتن ارزش‌ها :

 برای ایجاد یک رابطه قوی با مشتریان، باید به دنبال ایجاد ارزش برای مشتریان باشید. بر اساس نتایج تحقیقات موسسه آمریکاییCorporate Executive Board که حدود 7هزار نفر پرسش واقع‌شده‌اند، 64درصد این افراد با برندی ارتباط برقرار نموده‌اند که ارزش‌هایی را به آنان منتقل نموده است. در حقیقت، تسهیم ارزش‌ها، یکی از مهم‌ترین و اثرگذارترین روش‌ها برای ایجاد تجربه برند در ذهن مخاطب است.اگر به دنبال مشتری وفادار هستید، به مشتری بگویید: چرا این برند وجود دارد و چه خصوصیاتی را نمایندگی می‌نماید.

 2- خدمت به مشتری را به ‌صورت صحیح ارائه نمایید.

 تیتر کاملا واضح است. اگر خدمت به مشتری Customer Service به ‌صورت صحیح به مشتری منتقل ارائه گردد، موجب افزایش طول عمر خرید مشتری(مشتری بازگشتی) می‌گردد. از تخریب و سیاه نمایی رقیب برای ایجاد تمایز بپرهیزید. برای مثال برند Zappos (فروشگاه البسه) برای اولین خرید از این فروشگاه یک کارت تخفیف ویزا به مبلغ 25 دلار برای خرید مجدد ارائه می‌نماید و برخی بازی‌های انگیزشی و امتیازی دیگر را برای تحریک مشتری به خرید مجدد تعریف نموده است.

برای شروع، ابتدا به مشتری گوش‌داده و دغدغه‌های آنان را به‌موقع و به بهترین شیوه پاسخ دهید.دستیابی به مکان‌های ارائه کالا و خدمات را آسان‌نمایید. راه‌های ارتباطی نظیر ایمیل، شماره تماس و شبکه‌های اجتماعی را در معرض دید مشتری قرار دهید. به هر دری بزنید تا موجب تعجب مشتری گردد.

 3- شفاف باشید.

 حتما در کسب‌وکار خویش با روزهایی که کارها منطبق بر برنامه نبوده و درست پیش نمی‌رود نیز روبرو هستید. به‌جای انکار مشکلات، با مشتریان خویش صادق باشید.
برای مثال در سال 2012، وب‌سایت تیم مشاوران مدیریت ایران برای 10 روز به علت مشکلات فنی سرور (خارج از کنترل واحد فنی) از دسترس خارج شد، بلافاصله به تمام اعضای خبرنامه ایمیلی ارسال و شرایط برای آنان تشریح نمودیم. در همان زمان، چندین ایمیل از مدیران سازمان‌های عضو دریافت داشتیم. آنان نیز از مشکلات مشابه خود برای ما نوشته، حتی برخی به بیان برخی راهکارهای جایگزین اشاره نموده بودند، به‌نوعی با ما ابراز همدردی نمودند. در این مدت، حتی یک نفر نیز از دریافت خبرنامه ما اعلام انصراف نداد.

 4- ایجاد حس تعلق به یک گروه یا جامعه.

 باوجوداین تعداد شبکه‌های اجتماعی، بهانه‌ای برای عدم ایجاد جامعه‌ای از مشتریان نمی‌ماند. جوامع مشتریان، روشی موثر برای ایجاد ارتباط با مشتری و ترغیب مشتری به تولید محتوا (محتوای تولیدشده توسط کاربرUGC ) است.

 5- دریافت ایمیل آدرس.

 یکی از ساده‌ترین روش‌های حفظ ارتباط با مشتریان، استفاده از ایمیل آدرس است. پس از اتمام فرایند خرید، ایمیل آدرس مشتریان را دریافت و آنان از محصولات جدید مطلع و یا از نظرات و تجربیات آنان پس از استفاده از محصول یا خدمت، آگاه شوید. این اطلاعات به ارائه خدمات باکیفیت‌تر و افزایش سطح رضایت مشتری کمک نموده و مشتریان را شاد نگه خواهد داشت.

۰ ۰
تیم مشاوران مدیریت ایران - تحت لیسانس CMCG کالیفرنیای آمریکادر منطقه خاورمیانه.
وب سایت اصلی : http://iranmct.com
شماره تماس دفتر تهران : 09126465584

http://twitter.com/iranmct

ارائه خدمات مشاوره مدیریت آموزش مدیریت - نظارت بر اجراء.مشاوره بازاریابی.مشاوره فروش،مشاوره برندینگ.مشاوره منابع انسانی.مشاوره مدیریت خلاقیت و نوآوری.مشاوره ریسک.مشاوره تبلیغات.مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری.مشاوره خدمت به مشتری.مشاوره برندسازی و ارزشگذاری برند.برندینگ فردی برندینگ شخصی ....
آرشیو مطالب