مشاوره بازاریابی | مشاوره برندینگ ( برندسازی )

مشاوره برندینگ ، مشاوره برندسازی | طراحی نظارت بر کمپین تبلیغات و برندینگ ( مشاوره بازاریابی فروش تبلیغات )

سه لایه درک برند (Brand Perception)

تیم مشاوران مدیریت ایران :

اگر به دنبال برند و جایگاه آن در شرکتتان هستید، باید گفت که برند راهی برای ایجاد تمایزی مناسب در کالا و خدمات است. با این برند، قادرید که محصول خود به بالاترین قیمت ممکن بفروشید.

سه لایه درک برند Brand Perception شناخت برند

 اما شاید این سوالات در ذهنتان باشد :

- مشتری، به برند من چگونه می‌نگرد؟
- مشتری، چه درکی از برند من داشته است ؟
- مشتری، چه شناختی از برند من به دست آورده است ؟
- مشتری، چه برداشتی از برند من دارد ؟

 اما اگر به عمق مفهوم "درک برند" (شناخت برند) Brand Perception بخواهیم دست‌یابیم، باید به‌صورت یک پیاز به آن نگاه کنیم.

زیرا دارای لایه‌هایی است که این لایه‌ها در کنار یکدیگر معنی درستی از شناخت برند به ما خواهند داد. هر لایه از این مفهوم مختص بخشی از مخاطبان برند است. پس مدیران برند برای تحریک مخاطبان گوناگون نیاز به انجام کارهای متفاوتی در هر لایه درک برند دارند.

در ادامه در خصوص سه لایه درک برند توضیحاتی ارائه خواهیم نمود. معتقدم که  کار روی لایه‌ها،مهم‌ترین فعالیت برای شناخت برند توسط مخاطب است. هر لایه دارای پوسته‌ای نازک است که می‌تواند بر لایه دیگر تاثیر گذارد و یا از لایه‌ای دیگر تاثیر پذیرد.

1- لایه معنای فرهنگی Cultural
2- لایه معنای گروه اجتماعی Community
3- لایه معنای فردی Individual


1- لایه معنای فرهنگی Cultural

این یک مفهوم بسیار گسترده است که نشان می‌دهد که هر مصرف‌کننده کدام برند را برای کدام نوع از عملکردش تحسین مینماید. برای مثال، برندی که در خصوص مبارزه با نژادپرستی تلاش می‌کند، سعی دارد به فرهنگ جاری آن جامعه وارد شود. مردم در زمان به یادآوری آن، به یاد نحوه کارکرد فرهنگی این برند خواهند افتاد.

برندها گاه در همکاری با افراد مشهور در تبلیغات و برندسازی خویش، به دنبال نفوذ به فرهنگ‌عامه مردم هستند. تا به بخشی از این فرهنگ تبدیل شوند. برخی از برندها به‌گونه‌ای عمل نموده‌اند که نه‌فقط بر فرهنگ‌عامه تأثیرگذار بوده‌اند، بلکه به بخشی از آن فرهنگ تبدیل‌شده و آن فرهنگ را غنی‌تر، به‌روزتر و یا گسترده‌تر نموده‌اند. برندهایی نظیر گوگل، مایکروسافت و اپل در شکل دادن جهان کنونی بسیار موثر بوده‌اند و وضعیت کنونی ذهن‌ها را خلق نموده‌اند.


2- لایه معنای گروه اجتماعی Community

شاید لایه گروه اجتماعی به نظر آید که باید بخشی از لایه معنای فرهنگی باشد، اما با توجه به اهمیت یک گروه اجتماعی در یک جامعه، باید آن را به‌صورت مجزا دید.

برای مثال، ایتالیاهای مقیم نیویورک، دارای یک فرهنگ خاص در داخل یک فرهنگ بزرگ‌تر به بنام فرهنگ نیویورکی هستند. البته باید توجه نمایید که گروه اجتماعی حتما به یک جغرافیای خاص وابسته نیستند. مثل فرهنگ جاری در بین طرفداران موتور هارلی دیویدسون. پس صحبت در خصوص گروهی از افراد است که دارای همکاران، باشگاه، هدف، سرگرمی یا علاقه مشترک هستند.

دیگران به این افراد به‌عنوان یک قبیله می‌نگرند، زیرا اتحاد افراد درون گروه اجتماعی را بسیار محکم می‌دانند. ازآنجایی‌که هر فرد از افراد پیرامون خویش تاثیر بیشتری می‌پذیرد،پس افراد با کشف نقاط مشترک با برخی افراد خاص، راحت‌تر از آنان الگوبرداری می‌نماید.

برای مثال اگر فرد ورزشکاری که تاکنون با جامعه طرفداران برند ردبول برخورد ننموده است را در نظر گیرید، اگر وی نقاط مشترکی مانند علاقه به ورزش، باحال بودن، تنوع‌پذیری، ریسک‌پذیری و موسیقی با آنان داشته باشد، به‌راحتی به این جامعه جذب‌شده و پذیرای فرهنگ آن برند خواهد شد. فرهنگی که با سایر برندهای ممکن است بسیار متفاوت باشد. تمام این جوامع گوناگون قدرت ارائه برندهای متفاوت و تاثیری گذاری بر درک مخاطب از برند را دارا می‌باشند.

در این لایه، بسیاری از برندها هنوز نتوانسته‌اند جامعه‌ای قوی ایجاد نمایند اما برندهایی نظیر هارلی و اپل موفق بوده‌اند.

ادامه مطلب سه لایه درک برند (Brand Perception)

 تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

۰ ۰

چگونه در مورد برندینگ با مخاطب خود صحبت نماییم تا پیام ما را به درستی دریافت نماید.

نوشته شده توسط دکتر سیدرضااقاسیدحسینی

 تیم مشاوران مدیریت ایران:

 امروزه مفهوم بازاریابی منسوخ شده و مفهوم «برند» جایگزین آن گشته است. Al Ries & Laura Ries

 برند : دسته ای از تداعیات در مورد شرکت،محصول،خدمات و اسم و لوگو و سایر اجزاء برند در ذهن فرد بوده و در جهت ارائه و معرفی ارزش پشنهادی به مشتریان و دیگر ذینفعان می باشد. هرچی ارزش پیشنهادی خود را بتوانید معرفی و ارائه نمایید، موفقتر خواهید بود.البته باید به این نکته توجه نمود که این ارزش پیشنهادی هر چقدر با ارزش پیشنهادی رقبا متفاوت باشد، بهتر است.

برندینگ : نفوذ یا تزریق تداعیات مورد نظر خود در ذهن مخاطب است. این مورد با استفاده از کلیه روش های ارتباط با مشتریان و ذینفعان است.

برندینگ به دنبال 2 هدف است:

1-شناخت شرکت توسط مشتریان (محصولات و خدمات).

2-مشتریان ما را درک و حس نموده و در مورد ما فکر نمایند. سعی می نماییم تا به روشی که برای مشتریان قابل فهم باشد، محصولات و خدماتمان معنا دار نماییم.

 1-اثر شناختی برند:

برندBrand که ازکلمه Brandr ( از زبان سوئدی ریشه میگیرد) به معنای سوزاندن و یا نشانه گذاری برای شناخت است.

اولین هدف از برند، شناخت کالا و یا خدمات توسط مشتریان و متمایز شدنشان از رقباست.

مشخص شدن (تابلو شدن): کمک به برجسته شدن کالا و خدمات شرکت

- ثبات: استفاده مکرر در جهت افزایش شناخت و به یادآوری برند

 2-اثر معنایی برند:

دومین هدف برندینگ، ارتقاع و تقویت معنای برند در ذهن مشتریست. سعی می نماییم تا به روشی که برای مشتریان قابل فهم باشد، محصولات و خدماتمان معنا دار نماییم.برای همین است که به مدیریت برند با عنوان مدیریت معنایی برند یاد میشود.

با توجه به مشکلات پیش روی مدیران بازاریابی، عناصر اصلی برند تنها در جهت تقویت اثر شناختی برند و یا تسهیل اثر شناختی و اثر معنایی برند بکار گرفته میشود. پس هدف مدیر بازاریابی (مدیر برند به صورت تخصصی در شرکت های بزرگ) افزایش میزان رسوخ تداعیات در ذهن مخاطب است (تزریق معنای برند از طریق کانالهای ارتباطی و آمیخته های بازاریابی).

 نقش کانال ارتباطی بازاریابی:

کانال ارتباطی نقش حیاتی (البته نه همیشه) در برندینگ کالا و خدمات شرکت ایفا مینماید. این همان جایی است که ما میگوییم : برندینگ تبلیغات نیست، برندینگ اجاره بلیبرد، تیز تلویزیونی و چاپ چوستر نیست. اینها فقط کانال ارتباط با مخاطب هستند. کانال ارتباطی ابزاریست برای پیاده سازی برنامه های مدیریت برند.پس برند از نوع برنامه است.تبلیغات تنها ابزاری در جهت معرفی و تقویت اثر شناختی و اثر معنایی برند است.

 

 کیس (مطالعه موردی برندینگ) Tiffany & Co :

Tiffany & Co نام برند یک شرکت است که عناصر اصلی برندینگ آن یک "جعبه آبی رنگ" و "نام" آن است.

هردوی این عناصر در پی القای مفاهیمی مانند عقلانیت،احساس و سنبلیک بودن به عنوان تداعیات برند در ذهن مشتریان و ذینفعان است. در این مسیر با استفاه از آمیخته های بازاریابی سعی در القای این امر دارد:

 

  • با بکارگیری جواهرات درخشان و باکیفیت و متناسب با آن اقدام به مانور قیمتی مینماید.
  • با تاسیس نمایندگی های فروش در محل های ممتاز (با کلاس).
  • طراحی مناسب داخل نمایندگی ها.
  • ارائه خدمات مناسب و به جا.

 

همه موارد فوق جزئی از بازی با آمیخته های بازاریابی است که باعث رسیدن به مفهموم برندینگ خواهد بود.

توجه نمایید که رسیدن پاسخ سوالات زیر در مورد یک برند، کار تخصصی یک مدیر برند حرفه ای است:

  • چه چیزی را القاء کنیم ؟
  • چطور القاء کنیم ؟
  • چه موقع القاء کنیم؟
  • از چه طریق القاء کنیم ؟
  • کدام القاء را چرا،چگونه،کجا و از چه طریق حذف کنیم؟
منبع :  چگونه در مورد برندینگ با مخاطب خود صحبت نماییم تا پیام ما را به درستی دریافت نماید.
۰ ۰

رقابت برندینگ در زیرشاخه محصول مطالعه موردی برند چوبانی Chobani

نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی

تیم مشاوران مدیریت ایران :

در آینده، بازاریابی و برندینگ در زیرمجموعه یک خانواده محصول بیشتر رسوخ کرده و برای محصولات، زیرشاخه‌های Subcategory بیشتری ایجاد می‌گردد (خانواده محصول پیچیده‌تر می‌گردد) و درنتیجه رقابت از حوزه برند اصلی به رقابت بر زیرشاخه Subcategory Competition برند خواهد رفت و درنتیجه اینکه در رقابت گفته می‌شود "برند من از برند تو بهتر است" جایگاه کم‌اهمیت‌تری پیدا خواهد نمود. زیرا وجود یک مزیت رقابتی نادر و تا حدودی پایدار موجب ایجاد رشد و سودهی پایدار خواهد بود. این نوع مزیت تنها در زیرشاخه‌های محصولات قابل ایجاد خواهد بود. ( برای مثال: یک شرکت تولیدکننده بتن، تنها به دنبال معرفی انواع بتن سبک، منعطف و بسیار مستحکم برای پل‌های معلق در کشوری با بازاری بالفعل و جذاب باشد).

subcategory competition رقابت زیرشاخه محصول

از یک زیرشاخه به زیرشاخه دیگر، رشد واقعی ناشی از افزایش سهم بازار نیست، بلکه ناشی از این است که برند اصلی در زیرشاخه خود دارای محصولی است که به‌عنوان محصولی جدید به بازار معرفی‌شده است و در آینده اگر توسط سایر رقبا نیز محصولی مشابه با آن تولید گردد، همچنان مزیت رهبری را یدک کشیده و از مزیت "نمونه اول" بودن خویش سود خواهد برد و به‌عنوان مبنایی برای مقایسه کیفی و قیمتی خواهد بود.

این‌چنین برندهایی برای خلاقیت و نوآوری و ایجاد اهداف شناور، به این عمل به ‌صورت یک استراتژی می‌نگرند.

با مدیریت ادراک و نگرش‌ها، مشتریان را به‌سوی زیرشاخه‌های برند سوق داده و این‌گونه است که رقابت برندینگ را در زیر شاخه‌ها یک سازمان را به موفقیت خواهد رساند. در مدیریت برند به ربط برند Brand Relevance به عنوان یک راهکار استراتژیک اشاره می‌شود که به ساخت و ایجاد زیرشاخه‌های برند و راهکارهای پیروزی در جنگ زیرشاخه برندها می‌پردازد.

این عمل در برندهایی نظیر Tesla, Red Bull, IKEA, Gillette و بسیاری دیگر، قابل‌مشاهده است. برندی تحت عنوان Chobani در بازار مواد غذایی از همین استراتژی برندسازی استفاده نموده است.

آقای حمدی اولوکایا (یک کارآفرین آمریکایی، کرد تبار) و صاحب یک کسب‌وکار کوچک (در حوزه تولید پنیر) در سال 2005 کارخانه تولید ماستی در نیویورک از  Kraft خریداری نمود (این برند رهبر بازار تولیدات لبنی در سطح جهان است) .

هدف او تولید ماست چکیده بدون چربی Greek yogurt بود، محصولی که غول‌هایی نظیر Dannon یا Yoplait آن را بسیار کم تولید می‌کردند.

او این محصول را Chobani نام نهاد و در مدت 5 سال 1.4 میلیارد دلار با آن پول ساخت. سهم وی از بازار زیرشاخه‌های ماست چکیده از 0.7% در سال 2006 به 52% در سال 2014 رسید. وی رقابت را در زیرشاخه‌ها این برند برده بود.

 

4 درسی که می‌توان از برند چوبانی گرفت، عبارت‌اند از :

1 - هر محصول دارای یک ارزش پیشنهادی مشخص است. غلیظ‌تر بودن آن موجب شده که بافتی متراکم‌تر و خامه‌ای‌تر داشته باشد. در مقایسه با ماست‌های مشابه در بازار، با همان میزان کالری، دارای دو برابر پروتئین است، قند و کربوهیدراتش به نصف رسیده است. 
این محصول دقیقا همان چیزی است که افراد علاقه‌مند به دریافت پروتئین غیر گوشتی به دنبال آن هستند (به‌خصوص افراد گیاه‌خوار و ورزشکارها). قند و کالری و هیدروکربن پایین این محصول نیز افرادی که به دنبال کاهش وزن و سلامت هستند را به خود جذب نموده است و برایشان برندی پرارزش است.

2 - چوبانی یک بسته‌بندی حرفه‌ای و با هویت بصری واحد را بکار گرفته است. ظرف این محصولات کوتاه‌تر و عریض‌تر (فربه‌تر) است از ظرف ماست‌های اولیه و روتین در این بازار و همچنین از رنگ‌های زنده گوناگون و مشخصی برای هر واحد محصول استفاده می‌نماید.
برای هر یک از زیرشاخه‌های محصول یک سمبل اختصاص داده است تا در هنگام انتخاب زیرشاخه‌های این ماست، "جستجوی بصری برند" آسان گردد.
این خود به‌گونه‌ای به تصمیم مشتری اعتبار و هویت می‌دهد و خیال مشتری را راحت می‌نماید که برای چیزی پول می‌دهد که بدن وی به آن نیاز دارد و فاقد چیزهایی که بدنش به آن نیاز کمی دارد.

۰ ۰

10 اصل توسعه برند Brand Development

نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی

تیم مشاوران مدیریت ایران تلاش دارد تا به رهبران سازمان‌هایی که نسبت به برندسازی و برندینگ با رویکردی استراتژیک تعامل می‌نمایند، مشاوره‌ای حرفه‌ای ارائه نماید. یکی از کاربران سایت در ایمیلی از ما در خصوص توسعه برند Brand Development سوالی پرسیده است. ما نیز بر آن شدیم تا پاسخ وی را در قالب این مطلب ارائه نماییم.

brand development توسعه برند

سوال : "عناصر اساسی توسعه برند شامل چه مواردی است ؟"

پاسخ : هر فردی که در جایگاه مدیریت بازاریابی یا مدیریت برند می‌داند که یک برند برای داشتن یک هویت، تصویر و جایگاه مشخص و واحد در بازار، نیازمند توسعه ارزش ویژه برند به ارزشی جدید و نیازمند خلق راهکاری جدید برای رسیدن به توازن، ثبات و ایجاد مزیت رقبایتی برای حضور بلندمدت و موفق در عرصه رقابت است.

یک مدیر برند، در هنگام ترسیم نقشه فرهنگی عناصر برند خویش باید هنر توسعه برند خود را پیاده‌سازی ارائه نماید.

برای توسعه برند باید به 10 اصل یا قانون زیر توجه شود :

1- مدیر برند ابتدا باید به دنبال ایجاد زیرساخت‌های فرایند توسعه برند در درون سازمان خویش باشید (این مقدم بر تبلیغ است).

2- زیرساخت مدنظر شامل تدوین استراتژی جایگاه‌یابی برند، ارزش‌های اساسی و اهداف برند است.

3- ایجاد معنا یا تقویت معنای برند کاملا در ارتباط باهدف برند است. این تقویت معنا باید از طریق داستان‌سرایی، تبلیغات و تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی صورت پذیرد.

4- پس از گذشت اندک زمانی ، تداعیات جدید برند آشکار و یا کشف می‌گردند. تداعیاتی که از مسیر داستان‌سرایی به تصویر برند متصل شده‌اند.

5- اعتقاد به "چکیده و خلاصه حرف برند" Brand Mantra / Brand Essence (باکمی اختلاف همان قول برند Brand Promise) باید از درون سازمان بجوشد تا سبب تمرکز سازمان بر برند شود. این اعتقاد سبب می‌شود که الهامات خلاقانه افراد در چهارچوب عمومی از پیش تعریف‌شده برند، به کمک سازمان آید. یادتان باشد که Brand Mantra همان عنوان تبلیغاتی نیست و شامل 3 کلمه است که در خصوص جوهر وجودی برند توضیح می‌دهد. (تفاوت معنایی Tagline, Mantra, Motto, Slogan)

6- سرمایه‌گذاران به دنبال ایجاد ارزش برای هویت برند می‌باشند و تصور می‌نمایند که تنها با طراحی چند عنصر هویت بصری (کارت ویزیت، وب‌سایت، سربرگ و ... ) کار برند تمام است و باید شروع به تبلیغات نمایند تا به ارزش هویت برند دست یابند. این کاری است که توسط یک گرافیست در یک آژانس تبلیغاتی غیرحرفه‌ای نیز انجام می‌شود و نه یک توسط یک مدیر برند استراتژیست.

اما برندهای هوشمند می‌دانند که بین یک برند با هویتی ساده و یک برند با هویت کاریزما تفاوت بسیاری وجود دارد.

7- تجربه مشتری از برند Brand Experience زمانی به بهترین و زیباترین سطح خود خواهد رسید که محصول یا خدمات در حد ایده‌آل خود ارائه گردد.

8- اگر تمام موارد به‌درستی صورت پذیرد، برند مورداحترام و توجه مردم قرارگرفته، ستاره بخت سازمان درخشیده و سودآوری تضمین می‌گردد. این تلاش باید حتما همراه با صداقت باشد.

9- برندهای معتبر خود را با نیازهای انسانی و اجتماعی افراد برای ایجاد دنیایی بهتر هماهنگ می‌نمایند.

10- برترین برندها همواره به در جستجوی راهی برای همکاری و همیاری با مشتریان خویش است. با پیشنهاد خدماتی که موجب سینرژی و منطبق باارزش‌های مشتری و رفتار و سبک زندگی وی باشد.

امیدوارم که مطالب فوق کمکی به درک بهتر مفهوم توسعه برند نموده باشد. اگر در این خصوص علاقه‌مند به مطالعه کتابی به زبان انگلیسی نیز هستید، می‌توانم کتاب Soulful Branding را به شما توصیه نمایم.

تیم مشاوران مدیریت ایران : مطالب این سایت شامل حمایت از حق مؤلف و مترجم است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع پیگرد قانونی دارد.

منبع : 10 اصل توسعه برند Brand Development
۰ ۰

چگونه به برند در شبکه اجتماعی بعد انسانی دهیم

بسیاری از برندها و مدیران در شبکه‌های اجتماعی حضور دارند، اما این به معنای آن نیست که همه کارهایی که در کانال‌های ارتباطی آنلاین انجام می‌دهند، صحیح باشد. بسیاری از آنها وجهه‌ای که از برندشان عرضه می‌کنند محتوایی زنده ندارد. خلاق بودن، سرگرم‌کننده بودن و آگاهی‌دهنده بودن ماهیت برند می‌تواند به ایجاد مخاطب بیشتر در رسانه‌های اجتماعی کمک کند. برای موفقیت در بازاریابی رسانه‌های اجتماعی، نیاز است که برندتان روباتیک نبوده و دارای جنبه‌های انسانی و زنده باشد. در ستون امروز راه‌هایی برای رسیدن به این هدف را بررسی می‌کنیم.

1-‌ آشنا باشید

پشت لوگوی شرکت‌تان مخفی نشوید و پست‌های‌تان گمنام نباشد. یک چهره کلی از برندتان با آشکارسازی خود در مقابل مخاطب ایجاد کنید. به او نشان دهید که پشت این پست‌ها افراد حقیقی حضور دارند. علاقه و احساسات‌تان را در کنار اطلاعاتی که به مخاطب می‌دهید ابراز کنید و نشان دهید که دارای شخصیت هستید.

2-‌ از دید اول فرد صحبت کنید

اکانت رسانه‌های اجتماعی شما می‌تواند به جای اینکه حاوی عکس لوگوی‌تان باشد، عکس اشخاص اجرایی شرکت‌تان را در خود داشته باشد. هنگام صحبت با مخاطبان‌تان ضمیرهای مجموعه‌ای مانند ما یا در صورتی که مدیر و مالک شرکت خود شما هستید ضمیر من را به جای استفاده مدام از نام شرکت به‌کار برید. اهل گفت‌وگو، در دسترس و واکنش‌پذیر باشید. اگر به کیفیت برندتان شخصیت دهید، مورد تحسین قرار می‌گیرید. در این حالت نه تنها جرقه تعهدی معنا دار را در ذهن مشتری می‌زنید، بلکه میزان زیادی اعتماد نیز در او ایجاد می‌کنید.

3-‌ از صحبت رسمی بپرهیزید

گاهی اوقات برای خطاب قرار دادن دیگران نیاز نیست از اسامی و القاب سنگین و بسیار رسمی استفاده کنید. ایجاد محیط صمیمی و جو دوستانه بر ارتباط با مشتری اثرگذار است. قطعا شما درصدد ایجاد نفوذ در مخاطب خود هستید، پس بهتر است گاهی از زبان خودتان با لحنی صمیمی با مشتری صحبت کنید نه از مقام مدیر یک شرکت. گفت‌وگوی صمیمی و نزدیک در رسانه‌های اجتماعی تعامل زیادی با مخاطبان ایجاد می‌کند.

۰ ۰

100 برند ارزشمند جهان در سال 2015 از سوی شرکت اینتربرند آمریکا اعلام شد

 تیم مشاوران مدیریت ایران:

شرکت مشاوره مدیریت اینتربرند آمریکا  Interbrand "متخصص در حوزه مدیریت برند و ارزش گذاری برند" لیست 100 برند ارزشمند دنیا در طی سال 2015 را برای 16امین سالی متوالی اعلام نمود. تیم مشاوران مدیریت طبق سنوات (ارزشمندترین برندهای2013 / ارزشمندترین برندهای2014 ) این اطلاعات برای شما محیا نموده ایم.

brandvalue interbrand  گرانترین برند های جهان در سال ۲۰۱۵

برندهای اپل و گوگل در بالاترین جایگاه در رده بندی برترین برندهای سال 2015 قرار گرفتند.

برند اپل معادل 170.276 میلیارد دلار ارزش‌گذاری شده که نسبت به سال 2014 به میزان 43 ارزش آن افزایش داشته است. گوگل نیز با افزایش 12 درصد ارزش برند خود روبرو شده است.

برند اپل در سال 2014 ارزشی معادل 118.863 میلیارد دلار و در سال 2013 ارزشی معادل 98.316 میلیارد دلار بوده است.

 پنج برند جدید Lego, PayPal, MINI, Moët, Chandonand, Lenovo نیز امسال به این لیست تازه‌وارد شده‌اند.

برند Lenovo بعد از Huawei (در سال 2014 وارد این شده است ) دومین برند از کشور چین است که توانسته به لیست رده‌بندی پرارزش‌ترین برندهای جهان در طی سال 2015 وارد شود.

درمجموع 28 جایگاه این لیست به برندهای خودرویی و تکنولوژی به خود اختصاص داده‌اند.

ارزش برندهای مرتبط با تکنولوژی درمجموع 33.6 درصد کل ارزش برندهای این لیست را تشکیل داده‌اند.

بیشترین رشد ارزش برند مربوط به فیس.بوک با 54درصد بوده است و چهار برند دیگر نیز به‌قرار زیر است :

Facebook (#23, +54%)
Apple (#1, +43%)
Amazon (#10, +29%)
Hermès (#41, +22%)
Nissan (#49, +19%)

ادامه مطلب 

۰ ۰

تفاوت بین برند و شهرت

نوشته شده توسط دکتر سید رضا آقا سیدحسینی on .

تیم مشاوران مدیریت ایران :

برند Brand و شهرت Reputation بسیار محکم به یکدیگر متصل‌اند اما مترادف نیستند. این مطلب را ارائه مینمایم زیرا که در بسیاری از شرکت‌ها در هنگام شروع پروژه مدیریت برند یابرندینگ، با این مسئله روبرو شده‌ام و از مدیران می‌شنوم که پروژه برند را به پروژه شهرت نام تجاری برای فهم بهتر نیروی‌های انسانی سازمان خود، ترجمه می‌نمایند. حتی مدیری درخواست نمود که ما نیز از واژه شهرت سازی به‌جای برندسازی استفاده نماییم !!

برند شهرت

این مورد بسیار عادی است که عموم مردم، برند داشتن را با شهرت داشتن مترادف می‌دانند.

با توجه به اینکه برند و شهرت هردو از نوع دارایی‌های نامشهود (ناملموس/ غیر عینی) شرکت هستند، این ناملموس بودن سبب می‌شود که تفسیر یکسانی از این دو واژه در ذهن مدیران ایجاد گردد. همچنین موجب شده است تا گرایش و هدف‌گذاری مدیران به برندسازی و ایجاد شهرت از یک مسیر واحد برنامه‌ریزی گردد.

شهرت و برند، هردو از مسیر برقراری ارتباط با مخاطب شکل‌گرفته و به دنبال بهبود شناخت و درک مخاطب از کالا یا خدمت هستند.

ازنظر من عملکرد برند دارای ماهیت چندگانه و اثری افزاینده دارد. هدف از برند و عملیات برندسازی، ایجاد اشتیاق و تمایز است. تحریک خریداران به پرداخت وجه بیشتر برای محصولات و خدمات سازمان به‌جای اینکه آن پول را جای دیگر صرف نمایند. شهرت حاصل جمع کل سوابق کاری سازمان است.

به زبان ریاضی می‌توانم عملکرد برند را به عمل ضرب و شهرت را با عمل جمع تشبیه نماییم.

پس شهرت عبارت است حاصل جمع فعالیت‌ها و اظهارنظرهای گذشته تا امروز سازمان است. در این حالت برند ساخته می‌شود که این شهرت به را کسب درامد و پول نزدیک نماید. پس یکی از وظیفه مدیریت برند، حفاظت از شهرت سازمان به‌منظور حفظ اعتماد و اعتبار است.

برند نقشی پویا و کنش گرا، اما شهرت نقشی تدافعی دارد. ولی هر دو برای سازمان ضروری است.هر یک می‌تواند دچار مشکل شده و آسیب ببینند و آسیب یکی بر دیگری تأثیر خواهد گذاشت.

آقای Warren Buffett (مولتی میلیاردر آمریکایی – موفق‌تر سرمایه‌گذاری قرن بیستم ) اظهار نموده است :

شهرت شبیه به عضوی از بدن است که می‌توان آن را حفظ نمود، اما نمی‌توان آن را ترمیم نمود.

 جالب آنکه در مقاله‌ای که اخیرا در The sloan Review از دانشگاه MIT مطالعه نمودم به همین مورداشاره شده است و این دو را به‌اختصار مقایسه نموده است:

"برند یک مفهوم مشتری محوری است. شهرت یک مفهوم شرکت محور است. برند در مورد ارتباط و تمایز است و شهرت در مورد حقانیت و درستی". 


شهرت، موتور محرک برند و کسب‌وکار شما است. اعتبار و ثبات شهرت سبب جذب مردم، سرمایه‌گذاران و رهبران خواهد بود. حمایت سهامداران در تخصیص منابع در دسترس خود به سازمان در اثر وجود برند خواهد بود.

همپوشانی عناصر شهرت و برند، این ترتیب نسبتا ساده را پیچیده می‌نمایند :

برندها موجب افزایش میزان قضاوت مردم در خصوص افراد درون سازمان ( در مورد شیوه کسب‌وکار یا شبکه توزیع و پخش مورداستفاده، روش جذب رهبران و کسانی آنان را به یکدیگر مرتبط می‌سازند ) شده است. آگاهی ( دیگر نقطه اشتراک بین برند و شهرت ) از برند و فعالیت‌های سازمانی در شبکه‌های اجتماعی نیز خود باعث ایجاد تلفیق بیشتر شهرت و برند خواهد شد.

۰ ۰

آیا لباس شما بر روی برندشخصی و پیشرفت کاریتان اثر می‌گذارد؟


سالها پیش در یک کارخانه کار می نمودم. زمانی که کالج بودم در یک کارخانه دیگر کار می نمودم ، هویت خودم را بیشتر نزدیک به کارگران می دانستم تا آنهایی که " کت و شلواری" بودند.
لباس مدیریت شخصیت پیشرفت کاری

روزی مدیر واحد ما در مورد کارهایی که انجام داده بودم ، سوال نمود. در مورد تحصیلاتم سوال نمود. در مورد اهداف کاری من سوال نمود.

گفتم " دوست دارم سرپرست شوم" و یک روز " یک کاری مثل شما داشته باشم".
خندید و گفت " آفرین. من از کسانی که آروز و رویا دارند خوشم می آید". سپس کمی سکوت نمود.
بعد گفت "ولی خوب اگر این چیزی است که واقعا می خواهی" و تو چشم های من نگاه نمود و گفت " اولش باید سر و وضعت به کاری که دوست داری بخوره".

من متوجه شدم که چه چیزی می خواست بگوید ولی تصمیم گرفتم سکوت اختیار کنم. از او پرسیدم " منظور شما چیست؟"

گفت " پیرامون خودت را نگاه کن". "سرپرست ها چگونه لباس پوشیده اند؟" رفتار آنها چگونه است؟ هیچ کسی فکر نمنماید که تو سرپرست مواد هستی تا اینکه واقعا ببینند که مانند یک سرپرست رفتار می کنی—ولی الآن به هیچ وجه ظاهرت مثل یک سرپرست نیست".

اوحق داشت. من یک شلوار جین نامناسب و پر از سوراخ پوشیده بودم. ( ولی چرا باید این حرف را بزند؟ من که تمام مدت دستم تو روغن بود). یک تی شرت نیمه پاره پوشیده بودم ( خب چرا نه؟ وسط تابستان گرم بود و می خواستم راحت باشم). موهام هم حسابی بلند بود.


از او پرسیدم " مگرنباید کار نمودن من مهم باشد؟ این چه ارتباطی به لباس پوشیدن من دارد؟"

گفت " اگردر دنیایی زندگی می نمودیم که همه چیز سر جایش بود ، توحق داشتی". "ولی ما در یک دنیای کامل زندگی نمی کنیم. حرف من را گوش کن: اگر می خواهی در کارت پیشرفت کنی...توجه داشته باش که سر و وضعت مثل آدم هایی باشه که در اون کار هستند".

در مورد این گفتگو سالها فکر نمودم.

من خیلی از افراد را استخدام نمودم و به آنها ارتقاء شغلی دادم ، آدم هایی که همگی سر و وضع خود را مطابق عرف آراسته بودند ولی  هیچ کدام آنها تحفه ای نبودند. همینطور آدم هایی را استخدام نمودم و ارتقاء دادم که اصلا توجهی به سرو وضع خود نداشتند و این دسته همگی در کارشون ستاره بودند.
من اعتقاد دارم که ظاهر شما و تا حد بسیار بالایی رفتار شما ، هیچ ربطی به مهارت های شما ، استعداد های شما و مناسب بودن شما برای کار ندارد.

ولی رئیس آن زمان من حق داشت: دنیای ما دنیای کاملی نیست. هنوز هم آدم ها در مورد ما فکر هایی می کنند ، بر پایه لباس ما و طرز رفتار ما ... و خیلی چیزهای دیگر ، مثل: وزن ، قد ، جنسیت ، قومیت و هزار تا چیزهای دیگر که ارتباطی به کارآیی و توان ما ندارند.

آیا بنابراین بهتره که همرنگ جماعت باشیم؟

متاسفانه ، بله. کسانی که افراد دیگر را استخدام مینمایند و ارتقاء می دهند، آن ها هم افراد عادی هستند و معمولا درگیر افکار سنتی و همه پسند. کسانی که شما را استخدام مینمایند و ارتقاء می دهند، دوست دارند شما هم مثل آنان باشید.

و فراموش نکنید زمانی که کسی را استخدام مینمایید یا ارتقاء می دهید که شبیه دیگران است، نشان می دهید که ریسک پذیر نیستید. من می دانم آن زمان دانشجویی با آن موها و طرز لباس پوشیدنم، مانند یک وحشی به نظر می آمدم.

ولی باز باید از خودمان بپرسیم: بهتر نیست که خودمان باشیم؟ و اطمینان داشته باشیم که دیگران ارزش های ما درک می کنند...تجارب ما، استعداد های ما...منحصر به فرد بودن ما؟

با تاسف باید بگویم که این رفتار پیشرفت حرفه‌ای شما را به خطر می اندازد. اگر هدف پیشرفت دارید و بخواهید منحصر به فرد بمانید، پیشرفت شما بسیار دشوارتر خواهد شد. ولی اگر منحصر به فرد بودن شما، به هر دیدی از همه چیز برای شما مهمتر است، همین راه را پیش بگیرید.

من نمی توانم یک قضاوت صددرصد داشته باشم ولی تغییر نحوه لباس پوشیدن و کمی تعدیل در رفتارم، به نظرم خیلی روی پیشرفت من تاثیر گذاشت. مدت های طولانی لباس پوشیدن و رفتار خودم را با ملزمات محیط کاری خود تطابق نمی دادم و به نظر خیلی ها کاندیدای مناسبی نمی آمدم.

این نظرمن بود. شمادر مورد نحوه لباس پوشیدن چه فکر می کنید؟

نویسنده : جف هیدن  / مترجم : دکتر سیامک احمدیان

۰ ۰

هفت نکته کلیدی در برندسازی ملی Nation Branding

نوشته شده توسط دکتر سیدرضاآقاسیدحسینی on 

تیم مشاوران مدیریت ایران :

در بحث مدیریت برند و فرایند برندسازی، پیش‌تر در خصوص برندینگ مکانی Place Branding مطلبی ارائه نموده‌ایم و آن را به سه دسته زیر تقسیم نمودیم :

  1.   برندینگ ملی/ کشور Nation Branding
  2.  برندینگ شهری City Branding
  3.  برندینگ منطقه‌ای Region Branding

 اکنون به توصیف برندینگ ملی (برندینگ کشوری Country Branding ) خواهیم پرداخت.

nationbranding برندسازی ملی

 

صرف‌نظر از اینکه یک کشور، چه میزان به ترویج و ارتقاء تصویر ملی خود در اذهان جامعه جهانی می‌اندیشد، پتانسیل و نقش برندسازی در ارتباطات ملی بسیار حائز اهمیت است. اغلب تصمیم‌گیرندگان این حوزه بر آن تاکید می‌نمایند اما نمی‌دانند که چگونه و از کجا باید شروع و آن را ارزیابی نمود.

در ادامه به بیان 7 نکته کلیدی در جهت شناخت عناصر اصلی برندسازی ملی خواهیم پرداخت. لطفا این نکات را در برنامه‌های روی میزتان بگنجانید.

 

1- داستان‌سرایی ریشه اصلی برندسازی ملی

 

داستان‌سرایی گسترده و همه‌جانبه یکی از اصول این نوع برندسازی است. زیرا برندسازی ملی تکیه‌بر فعالیت‌های ارتباطی دارد. شکل‌دهی و مدیریت نحوه درک سایر ملل از یک ملت، از طریق بحث و سخنرانی‌های پرطمطراق در بسیار سخت‌تر از خلق و به اشتراک گذاشتن یک داستان در خصوص آن ملت برای ایجاد یک تصویر زیبا و مثبت است. البته این داستان باید از طریق چند داستان دیگر موردحمایت قرار گیرد.

این‌چنین داستان سازی و داستان‌سرایی به یک ساختار شفاف و منظم نیاز داشته و باید بر احساسات مخاطبانش اثر گذارد. این روش خیلی بهتر از شرکت در نمایشگاه‌های جهانی برای اثبات حقانیت ملی در عرصه جهانی است.

 

2- برند گذاری مشترک بر یک برند ملی

برندینگ ملی در مورد فروش یک کشور یا تجربه فرهنگی از آن نیست، بلکه نشان می‌دهد که چگونه یک ملت و ارتباط آنان با جهان پیرامونشان قادر است تا بر زندگی سایر ملل و افراد مخاطب تاثیر مثبت گذاشته و موجب غنی‌سازی زندگی آنان گردد. به مثال، ملت فرانسه را باروحیه هنری و عشق به هنر می‌شناسیم ، پس مسافرت به فرانسه برای عاشقان هنر می‌تواند یک الویت و از حضور در این کشور یک آرزو باشد.

برای ایجاد ارتباط بین برند ملی و مخاطبانش، حتما باید از تمرکز بر یک برند تک‌بعدی ملی خارج و بر تقویت و همکاری با انواع برندهای داخلی (برند گذاری مشترک) برای ایجاد یک برند ملی چندجانبه تلاش نمود. برای این منظور وجود یک استراتژی در جهت شناخت عمیق مخاطبان، اثرگذاری بر آنان و تصویرسازی برای آنان بسیار حائز اهمیت است.

 

3- استراتژی کلیشه سازی

ارائه یک کلیشه زیبا، مناسب و پایدار به مخاطب در جهت ایجاد یک انتظار خاص از یک برند ملی در بستر یک هویت معنایی، وظیفه برندسازی ملی است. این برند باید قادر باشد تا با بهره‌وری بسیار بالایی مخاطبان را مهار و به‌سوی داستان برند جلب نماید .اگر روش ایجاد کلیشه به‌صورت سطحی و یا غیر مرتبط باشد، شانس جلب نظر و ایجاد ارتباط با مخاطبان از دست خواهد رفت در این حالت بهتر از اول به دنبال برندسازی ملی روید. برندسازی به این روش زمانی عملکرد خود را بهتر نشان می‌دهد که دیگرانی به‌ناحق قصد سیاه نمایی یک کشور و ملت را داشته باشند، در این حالت تلاش‌های آنان در بلندمدت به‌جایی نخواهد رسید و ادراک عمومی مخاطبان تغییر نخواهد نمود. در بسیاری موارد و نه در تمام موارد، اغلب تلاش‌های برندینگ ملی برای تأکید، تصدیق و به یادآوری برند ملی است.

نمادهای ملی یک کشور، راهی میانبر برای به یادآوری سریع آن کشور و تصویرسازی مناسب از برند ملی است. تولید و مدیریت تداعیات برند، نقطه عطف این مسئله است.

 

4- اهمیت شگفت‌زده نمودن مخاطب

برای ارائه چیزی به‌صورت شاد و شگفت‌آور و مرتبط با موضوعات مدنظر، برنامه‌ریزی نمایید. این مورد در کشورهایی که شادی و آگاهی از برند مخاطبان برایشان بسیار مهم است، یک گزینه مطلوب است. درنهایت تلاش برای برندسازی ملی باید همراه با ایجاد تجربه‌آموزشی برای مردم داخل و خارج آن کشور باشد.

باید مخاطبان در خصوص سایر کشورها چیزی آموخته و چیزهایی را از هر کشور را مورد تحسین قرار دهند.
صرف‌نظر از پیام برند، باید درجایی، یک‌چیزی برای شگفت زدن نمودن مخاطب برند ملی وجود داشته و یا به وجود آید و آن به‌صورت تجربی و یا محتوایی به وی منتقل نمایید. بدون ایجاد یک جرقه در ذهن مخاطب، ارتباط ایجادشده به علاقه تبدیل نمی‌گردد.

 

۰

رازهای موفقیت 8 برند برتر جهان

نوشته شده توسط دکترسیدرضاآقاسیدحسینی


تیم مشاوران مدیریت ایران :

بهترین روش شناخت یک برند، تشریح نحوه عملکرد برند در تعامل با مشتریان برای افزایش سطح آگاهی از برند و ایجاد اعتماد است.

رازهای موفقیت 8 برند برتر جهان

برای ارائه این مقاله از نتایج تحقیقات موسسه The Values Institute در خصوص ارتباط مشتری با برند، بهره گرفته‌شده است.

در ادامه به تشریح نحوه قرارگیری برندهای معتبر در بالاترین جایگاه در ذهن مخاطب خواهیم پرداخت.

ابتدا باید این موضوع را شفاف نماییم :

امروزه باارزش‌ترین برندها بر ایجاد ارتباط با مصرف‌کنندگان از طریق خلق یک تجربه خوشایند در ذهن وی، تمرکز دارند.شرکت‌های معتبر بر برندینگ احساسی (برندسازی احساسی) Emotional Branding برای ایجاد یک رابطه قوی با مشتری متمرکز هستند.به قول جیم استنجل(مدیر بازاریابی بین‌الملل P&G)، هنگامی‌که مدیریت برند و عملیات برندینگ بر تحریک عواطف و احساسات و درگیر نمودن مصرف‌کنندگان، برنامه‌ریزی‌شده باشد، شما یک میل بسیار قوی‌تر، کسب‌وکار بسیار قوی تر، رشد بسیار قوی‌تر و نتایج بسیار مناسب‌تری خواهید داشت.

وقتی به برندهای P&G نگاه می‌نماییم، احساسات بسیاری قوی‌تری بین مصرف‌کننده و این نمانام‌ها در مقابل برندهای رقیب وجود دارد، رشد سهم بازار برندهای پی.اند.جی خیلی بیشتر از سایر رقبایی است که تنها بر برتری عملکردی تمرکز نموده‌اند.


در اینجا به بررسی تاکتیک‌های بکار گرفته‌شده توسط این شرکت‌های به‌عنوان معتبرترین برندها در ارتباط با مشتری می‌پردازیم.

 

1- شخصی‌سازی در آمازون Amazon

برند خرده‌فروشی‌ای است که به دنبال ارائه محصولات با دسته‌بندی و الویت دهی بر اساس امتیاز افراد است. امتیازی که بر اساس تجربه مشتریان موجب خلق ارزش اعتباری برای آن محصول می‌گردد.
آمازون دسترسی به محصولات استثنایی، نحوه عملکرد آن محصول و تجربه سایر مشتریان را در اختیار مشتریان خود قرار می‌دهد. این امر موجب ایجاد اعتماد مصرف‌کنندگان و خلق یک نام تجاری قوی شده است.
باوجود میلیون‌ها محصول، دسترسی 24/7، جستجوی پیش رفته، اعلام نظر کاربران و سایر امکانات موجود در سایت، Amazon.com ارائه‌دهنده تجربه شگفت انگیزه خرید آنلاین به مشتریان خویش است.
ارائه محصولات جدید (باقیمت بسیار نازل و با ارسال رایگان) همراه با کاهش مدت‌زمان خرید است که به‌عنوان ارزش پیشنهادی اصلی آمازون برای مشتری است. محصولی که با یک کلیک سفارش و در کمترین زمان ممکن دریافت خواهد شد. با توجه همکارهای آمازون با سایر تامین‌کنندگان، تنوع بالای محصولات موجب اتکای هرچه بیشتر مشتریان به خرید همه‌چیز در این سایت است و به‌قول‌معروف: هر آنچه بخواهی اینجا است و جای دیگر خبری نیست.
باوجوداین میزان امکانات در سایت آمازون، شاید بکار بردن کلمه "شخصی‌سازی" خدمات ارائه‌شده به نظر غیرواقع‌بینانه به نظر برسد، اما باوجود کمک‌های فکری خریداران پیشین به مشتری جدید در فرایند تصمیم‌گیری وی، امتیازدهی به محصولات و توصیه‌ها و پیشنهاد‌ها تکمیلی، آیا انتخاب یک محصول در این سایت در شرایطی متفاوت از سایر رقبا نیست ؟
البته آمازون پروفایل‌های ساخته‌شده توسط کاربران را برای شناخت پروفایل‌های جعلی را بر اساس اعلام نظرها، امتیازها، توصیه‌ها و فهرست‌های شخصی از محصولات مدنظر و .... موردبررسی قرار داده می‌دهد.

 

2- فروش شادی در کوکاکولا Coca-Cola

 عناوین تبلیغاتی کوکاکولا : آفتاب سرد . بر خط تازگی بمان . طمع زندگی خوب.

از زمانی که این برند به جهان نوشیدنی‌ها معرفی شد به دنبال تحقق یک قول است : شادی مصرف‌کننده.
در واقع کوکاکولا به دنبال ایده‌ای برای القای حمایت خود از "ایجاد شادی" در مصرف‌کننده است.
کوکاکولا در تمام نقاط تماس خود با مشتری ، از فیس-بوک تا ماشین فروش خودکار به دنبال اعلام حمایت خود از شادی مشتریان خویش است.
اگر ماجرای مفتضحانه تغییر مزه کوکاکولا در دهه 80 با کمپینی تحت عنوان New Cook را کنار بگذاریم، تمام تلاش کوکاکولا بر ساخت یک هویت برند شرکتی برای ایجاد یک تصویر مانا و قابل‌انتقال به نسل‌های آتی جهت ارائه تعریفی کوکاکولایی از شادی است. این برند کاملا شفاف بیان می‌دارد که جایگاه کنونی خود را مدیون مشتریان گذشته و حال خود است. این اعتبار موجب شده است که در تمام تحقیقات انجام‌شده پیرامون این برند، یک تداعی منفی و ثابت از این برند در بین مصرف‌کنندگان وجود ندارد.

 

۰ ۰
تیم مشاوران مدیریت ایران - تحت لیسانس CMCG کالیفرنیای آمریکادر منطقه خاورمیانه.
وب سایت اصلی : http://iranmct.com
شماره تماس دفتر تهران : 09126465584

http://twitter.com/iranmct

ارائه خدمات مشاوره مدیریت آموزش مدیریت - نظارت بر اجراء.مشاوره بازاریابی.مشاوره فروش،مشاوره برندینگ.مشاوره منابع انسانی.مشاوره مدیریت خلاقیت و نوآوری.مشاوره ریسک.مشاوره تبلیغات.مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری.مشاوره خدمت به مشتری.مشاوره برندسازی و ارزشگذاری برند.برندینگ فردی برندینگ شخصی ....
آرشیو مطالب